چکیده:
«لویاتان» از نخستین متون فلسفه سیاسی مدرن است که می کوشد وضع مدتی قانونمند مبتنی بر اجمعه بازاری و دولت بورژوایی را جایگزین وضع طبیعی سازد که در آن جنگ همه علیه همه برقرار است. حالی این پرسش طرح می گردد، آیا وضع مدنی هایز عاری از خشونت است (پرسش)؟ به نظر می رسد گذار از وضع طبیعی به وضع مدتی نه تنها پایان خشونت نیست، بلکه در کنار خشونت کنشگرانه آشکار، گونه های پنهان تر خشونت همچون خشونت کنش پذیرانه و نمادین نیز تقویت می گردد (فرضیه). مقاله حاضر به منظور فهم و تحلیل گونه های خشونت در وضع مدنی هایز از چارچوب نظری «لسلاوی ژیژک» بهره می برد(چارچوب نظری). به نظر می رسد منشا خشونت کن گرانه، کنش پذیرانه و نمادین در وضع مدنی هایز را در چند عامل می توان جست و جو کرد: نخست اینکه هراس اجتماعی که از ذات شرور بشر متاثر شده است، همچنان در وضع مدنی تداوم می یابد؛ دوم اینکه در وضع مدنی هایز، شخص حاکم در که دارای اقتدار برتر(حاکمیت مطلق) است، مستثناست؛ سوم اینکه شخص حاکم برای مهار خشونت افسار گسیخته وضع طبیعی به نیروی قاون، عرف و اخلاق متوسل می گردد که خود طرد کننده، سرکوبگر و محدودیت ساز است. به بیان ساده، بخشی از شهروندان را به نفع بخشی دیگر طرد، سرکوب یا محدود می سازد (یافته ها). مقاله حاضر از روش هرمنوتیک متن - مولف محور بهره می برد(روش).
خلاصه ماشینی:
"به نظر می رسد منشأ خشونت کنش گرانه ، کنش پذیرانه و نمادین در وضع مدنی هابز را در چند عامل می توان جست وجـو کـرد: نخسـت اینکه هراس اجتماعی که از ذات شرور بشر متأثر شده است ، همچنـان در وضـع مدنی تداوم می یابد؛ دوم اینکه در وضع مدنی هابز، شخص حاکم که دارای اقتدار برتر (حاکمیت مطلق ) است ، مستثناست ؛ سوم اینکه شـخص حـاکم بـرای مهـار خشونت افسارگسیخته وضع طبیعی بـه نیـروی قـانون، عـرف و اخـلاق متوسـل می گردد که خود طردکننده، سرکوبگر و محـدودیت سـاز اسـت .
به نظر می رسد در مفهوم قـرارداد اجتمـاعی نیـز مـی تـوان خاسـتگاههـای خشـونت کنشگرانه را مشاهده کرد؛ زیرا هابز معتقد است که فقدان قـدرت اجبـارگر قـوی سـبب می شود «در وضع طبیعی صرف، کسی که (در قـراردادی) نخسـت تعهـد خـود را انجـام دهد، تنها خود را به دام دشمن خویش می اندازد و این کار با حق او مبنی بـر صـیانت از زندگی و وسایل حیات خویش مغایرت دارد (حقی که او هرگز نمی تواند واگذارد)» (هـابز، ١٣٨٧: ١٦٦).
در این گفتار هابز، دو گونه خشونت ترکیبی قابـل بازشناسـی اسـت ؛ از یکسـو، عـدم اطاعت از قانون که خود بی احترامـی محسـوب مـی شـود و در نتیجـه بـا خـود مجـازات فیزیکـی و طـرد اجتمـاعی را بـه همـراه خواهـد داشـت (خشـونت نمـادین اخلاقـی و کنشگرانه )؛ از سوی دیگر اعتراض مردم نسبت به واگذاری حاکمیت به بیگانگان می تواند موجب برانگیختن احساسات میهن دوستانه آنان شود و حتی ممکن است منجر به جنگ داخلی و یا انقلاب گردد (خشونت نمادین عاطفی و کنشگرانه )."