چکیده:
عرفان زنانه پدیدهای است که در مسیحیت نسبت به دیگر ادیان ابراهیمی به شکل گستردهتری نشو و نما یافتهاست و فرقهها و نهادهایی صرفاً زنانه در آن بروز و ظهور کردند که مأمنی برای عارفْبانوان مسیحی شدند. مشتیلد ماگدبورگی یکی از این زنان عارف بود که سیر و سلوک عرفانی را بر خانه، خانواده، دارایی و ازدواج ترجیح داد و ابتدا به سلک بگینها در بگیننشین درآمد و در انتها بهعنوان راهبه وارد صومعه شد. کتابی به نام نور جاری الهی به نظم و نثر نگاشت که نظرات و عقاید عرفانی، فلسفی، مذهبی و اخلاقی او را بازتاب میدهد؛ اثری که خود، آن را محصول کشف و شهوداتش میدانست. دیدگاههای وی ادبیاتی زنانه و گاه فمینیستی دارند. مشتیلدْ نظام روحانیت کلیساییِ زمانِ خود را نیازمند اصلاح میدید و از آن با الفاظی تند انتقاد میکرد که مغضوبیتش را در پی داشت. با بررسی توصیفی موارد تجربی، معرفتی و عقیدتی در کنار تاریخچة زندگی مشتیلد ماگدبورگی، به سوی شناختی از اندیشهها و سیر و سلوک عرفانی او حرکت میکنیم که هدف این مقاله است.
خلاصه ماشینی:
"شناخت اندیشه ها و سیر و سلوک عرفانی بانوی عارف آلمانی مشتیلد ماگدبورگی قربان علمی ١، پیام همایونی املشی 2 (تاریخ دریافت مقاله :٩٥/٠٦/٣١- تاریخ پذیرش مقاله : ٩٥/٠٩/٢٤) چکیده عرفان زنانه پدیده ای است که در مسیحیت نسبت به دیگر ادیـان ابراهیمـی بـه شکل گسترده تری نشو و نما یافته است و فرقه ها و نهادهایی صـرفا زنانـه در آن بروز و ظهور کردنـد کـه مـأمنی بـرای عـارف بـانوان مسـیحی شـدند.
برقـراری ارتبـاط و پیوند اثرش با عرفای اندیشمند آلمانی قابل توجه است ، مخصوصـا مایسـتر اکهـارت کـه موضوعات و زمینه های متعددی را که در نوشته های مشتیلد بود، توسعه و گسـترش داد؛ مواردی همچون اشتیاق خداوند برای نفس ، سرخوشی نفس ، اساس و بنیان این نفـس و حضور خداوند در همه .
در نور جاری که بـر پایـۀ عشـق بنـا شـده ، بازیگر اصلی ، نفس بشری است که میخواهد به اتحاد با خداوند نائل آید و در طـی ایـن طریق ، با افراد و عوامل و اشخاص و موجودات چندی مواجه می گردد که یا او را در ایـن مسیر هدایت می کنند یا سعی در ایجاد خللی در حرکتش را دارند؛ اما امید او در نهایـت به خداوند متعال پدر، خداوند عیسای پسر و روح القـدس اسـت کـه در مجمـوع ، تثلیـث مقدس مسیحیت برای اویند و تا جایی پیش می رود که به واسـطۀ عشـقی الهـی کـه در عالم ، ساری و جاری است ، به اتحادی با خداوند می رسد که در آن جا این تثلیث ، واحدی یگانه مینماید."