چکیده:
رهنمودهای علوی ذخیرۀ ارزشمندی در عرصۀ مدیریت نوین است که در این عصر با رویکرد مطالعات میانرشتهای مورد بررسی قرار میگیرد. البته این رهنمودها گاه در قالب یک سلسله قضایا یا قواعد کلی ارائه شده است که با توجه به آن، این پرسش مطرح است که روششناسی یا شیوۀ کشف این قواعد چگونه است و با اصول موجود در مدیریت چگونه پیوند میخورد. بدین منظور باید به سراغ دلالتهای روشنِ متن رفت که مبتنی بر اصول لفظی و اصول عقلایی است و از دانش مدیریت فقط برای تأیید بیشتر و ایضاح فزونتر قاعده یاری جست. با این روش، به عباراتی دست یافت که به عنوان قاعدة مدیریتی نمایان شوند. قاعدۀ ارائه شده در این مقاله برگرفته از این رهنمود امیر مؤمنان علیهالسلام به مالک اشتر است: «وَ اجْعَلْ لِرَأْسِ کُلِّ أَمْرٍ مِنْ أُمُورِکَ رَأْساً مِنْهُمْ لَا یَقْهَرُهُ کَبِیرُهَا وَ لَا یَتَشَتَّتُ عَلَیْهِ کَثِیرُهَا»؛ یعنی بر سر هریک از کارهایت مهترى از آنان بگمار که نه بزرگى کار او را ناتوان سازد و نه بسیارىِ آن وى را پریشان. این قاعده ناظر به مسئلة «ضرورت رعایت تناسب مشاغل با توانمندیها» در دانش مدیریت است.
خلاصه ماشینی:
بر این فرض ، شیوة کشف قواعد یاد شده چگونه است و این قواعد با اصول موجود در دانش مدیریت چگونه پیوند میخورند؟ پرسش بعدی آن است که آیا میتوان قاعده ای را مثال زد که با روش شناسی ارائه شده هماهنگ باشد؟ در نامۀ جامع امیر مؤمنان علیه السلام به مالک اشتر، چندین رهنمود مدیریتی وجود دارد که میتوانند به عنوان قواعد مدیریتی در نظر گرفته شوند.
این مقاله پس از ارائۀ شیوة کشف قواعد، تبیین این قاعده را عهده دار است و در این راستا، مراحل زیر ساماندهی شده است : ارتباط روش شناسی قاعده با معرفت شناسی آن ، روش شناسی کشف قواعد مدیریتی از کلام علوی، اعتبار فزون تر روش شناسی قاعده ، قاعدة رعایت تناسب مشاغل با توانمندیها، بررسی عبارت محتمل قاعده در بستر کلام و تبیین آن ، واکاوی وازگان عبارت ، دلالات قرآنی قاعده ، پشتوانه های روایی قاعده ، دلالت عقلی، دیدگاه صاحب نظران مدیریت ، تناسب شغل و توانمندی، تناسب شغل و شخصیت ، تناسب اختیارات و مسئولیت ها، دستاورد.
از آن سو، فقدان تناسب کافی بین فرد و شغل میتواند هزینه های بسیاری را برای سازمان درپی داشته باشد؛ (پورکیانی و جلالیجواران ، ١٣٩١ش ، ص ٤٧) زیرا این تناسب ، نقش موثری در کاهش فرسودگی شغلی داشته (-Chirkowska ;٢٠١٠ ,Ashill Babakus, Yavas ٢٠٠٦ ,Greco Laschinger, Wong ;٢٠١٢ ,Smolak) و نه تنها منجر به جابجاییهای شـغلی کمتر میشـود (١٩٩٧ ,Crawford Acorn, Ratner )، بلکه با کاهش تمایل کارکنان به ترک سازمان ، موجبات حفظ و نگهداری منابع کارآمد انســـانی را به عنوان یکی از اصـــلیترین منابع مزیت رقابتی سازمان فراهم میکند ( Kristof‐Brown, Zimmerman ;٢٠١٣ ,lıyanagC t ugFındık, O .