چکیده:
اثیرالدین مفضل بن عمر ابهری (؟656ـ597) دانشمند بزرگ ایرانی است که نوشتههای ارزشمند فراوانی از خود بر جای گذاشته است. مخطوط فاضل احمد پاشا 1618، کهدر کتابخانۀ کوپریلی استانبول نگاه داشته میشود، دربردارندۀ چهار رساله از اوست، به نامهای بیان الأسرار، تلخیص الحقائق، کتاب المطالع، و زبدة الحقائق، که هر یک مشتمل است بر منطق، فیزیک، و متافیزیک. این رسالهها را کاتبی قزوینی از نسخۀ اصل برای خود رونویسی کرده و ابهری به خط خویش بر آغاز همۀ آنها یادداشت إنهاء با تاریخ و توقیع نوشته است. آنچه در پی میآید تقدیم و تحقیق بخش منطق بیان الأسرار است. منطق ابهری در این رسائل، از جمله در بیان الأسرار، بر خلاف آثار بعدیاش تقریباً بهکلّی تابع منطق ابنسینا است. به اقتضای تکنسخه بودنِ مخطوط، روش قیاسی را برای تصحیح آن برگزیدهایم.
Athir al-Abhari (d. ca. 656/1258) was an outstanding Iranian polymath who wrote numerous treatises، as Bayan al-Asrar، Talkhis al-Haqa’iq، Risalat al-Matali’، and Zubdat al-Haqa’iq. Each treatise contains three subjects: logic، physics، and metaphysics copied by Katibi al-Qazwini. Al-Abhari has written his ijaza at the beginning of each of the treatises. The four are preserved in MS Fazil Ahmed Pasha، 1618، in the Library of Kuprili، Istanbul. In this study، I have edited and introduced the Logic of Bayan al-Asrar. Abhari’s logic in this work is purely Avicennan.
خلاصه ماشینی:
"أما فی الجهة فالضروریة والاتمة والمشروطتان والعرفیتان والمطلقة المتوسطة تنعکس کها مطلقة متوسطة ؛ لأنه إذا صدق «ک ج ب ، بإحدی هذه الجهات »، صدق «بعض ب ج ، بلإطلاق المتوسط »؛ وإلا لصدق نقیضه فهو قولنا: «لا شی ء من ب ج مادام ب »؛ فتنعکس «لا شی ء من ج ب مادام ج »؛ وقد کن «ک ج ب ، بأحد الأعتبارات الس تة »؛ هذا خلف .
وأما فی الجهة فالضروریة والاتمة والمشروطتان والعرفیتان والمطلقة المتوسطة تنعکس مطلقة متوسطة ؛ لأنه إذا صدق «لا شی ء من ج ب بإحدی هذه الجهات » ف«بعض ما لیس ب لیس هو لیس ج حین هو لیس ب »؛ وإلا لصدق نقیضه وهو قولنا: «ک ما لیس ب فهو لیس ج مادام لیس ب »؛ ف«ک ج ب مادام ج »؛ وقد کن «لا شی ء من ج ب بأحدی تک الجهات ا نافیة له»؛ هذا خلف .
وأما الشک الأول فإنا ینتج إذا کنت صغر وجبة والکبری کیة ؛ لأن الصغری لو کنت سالبة لم یکن الأصغر مندرجا تحت الأوسط فلا یجب أن یتعدی الیه ما یحک به علی الأوسط ؛ ولو کنت کبراه جزئیة لاحتمل أن یکون البعض الی یحک علیه بلأکبر غیر البعض الی یحک به علی الأصغر لاحمال عوم الأوسط فلا یجب أن یتعدی الحک إلی الأصغر.
الأول من کیتین والکبری سالبة ، ینتج سالبة کیة ؛ «ک ج ب ، ولا شی ء من ا ب ، فلا شی ء من ج ا»؛ إما بعکس الکبری إن کنت منعکسة ، وإما بلخلف فهو إن صدق نقیض المطلوب نضمه إلی الکبری لیصیر علی هیئة الشک الأول وینتج کذب الصغری ."