چکیده:
هدف این مقاله بررسی آثار مشهور دو نویسنده بزرگ، صادق هدایت و هاروکی موراکامی از دیدگاه هستی شناسی(مرگ و زندگی) است، که تأکید بر دو اثر معروف این نویسندگان به نامهای «بوف کور» و «کافکا در کرانه» است، تا شباهتها و تضادهای بین این دو اثر دریافته شود. روش کار این پژوهش، روش سندی، کتابخانهای و فیش برداری از کتابهای دو نویسنده، و بررسی محتوای آثارشان و رجوع به منابعی که درباره این موضوع وجود داشته بوده است. ابتدا در مورد عناصر فکری، مطالب به صورت فیش برداری جمع آوری شد و سپس مورد تحلیل قرار گرفت. مطالب مورد تحلیل نشان داد که این دو نویسنده از لحاظ فکری شباهتشان بیشتر از اختلافشان است. دیدگاه هر دو نویسنده به اگزیستانسیالیسم نزدیک است، زیرا زندگی را فانی و پوچ میدانند، و فضای داستانهای آنها را مرگ، اضطراب، تنهایی، بیزاری و به ویژه بدبینی میسازد. این دو نویسنده داستانهایشان را به سبک سوررئالیسم نوشتهاند.
خلاصه ماشینی:
comنویسنده مسئول: زهره امینینیا"/> چکیده هدف این مقاله بررسی آثار مشهور دو نویسنده بزرگ، صادق هدایت و هاروکی موراکامی از دیدگاه هستی شناسی(مرگ و زندگی) است، که تأکید بر دو اثر معروف این نویسندگان به نامهای «بوف کور» و «کافکا در کرانه» است، تا شباهتها و تضادهای بین این دو اثر دریافته شود.
: هستی شناسی، صادق هدایت، هاروکی موراکامی، بوف کور، کافکا در کرانه مقدمه این مقاله بر آن است تا «کافکا در کرانه» اثر هاروکی موراکامی( (Haruki Murakami و «بوف کور» اثر صادق هدایت را از دیدگاه هستی شناسی، مقوله زندگی و مرگ مورد بررسی قرار دهد.
این نکته به خودی خود نشان میدهد که محتوای داستانهای موراکامی در حالت کلی شباهت زیادی به داستانهای تاریک و بدبینانه هدایت دارند و توجه هر دو نویسنده به آثار فرانتس کافکا با مقدمهای که هدایت بر داستان «گروه محکومین کافکا» نوشت، با انتخاب اسم کافکا در رمان «کافکا در کرانه»، اثر موراکامی، که قهرمان اصلی داستان، شخصیت دورنگرا و منزوی او شبیه فرانتس کافکا است، توجه زیاد این دو نویسنده را به آثار کافکا میرساند.
روش تحقیق روش کار این پژوهش روش سندی- کتابخانهای است که اطلاعات از آثار آنها به صورت فیشبرداری کتابهای دو نویسنده، «بوف کور» هدایت و «کافکا در کرانه» موراکامی میباشد و مراجعه به منابعی که درباره این موضوع بوده است و همچنین آثار این دو نویسنده، نوشتهها و سایر نویسندگانی که در مورد این دو شخصیت تجزیه و تحلیل کردهاند.
دنیایی که در آن زندگی میکنیم این جور است» شخصیتسازی درون، در قالب آدمها در رمان «کافکا در کرانه» مثل داستان «بوف کور» از صادق هدایت است.