خلاصه ماشینی:
زمینههای اولیة این تحول تاریخی و فرهنگی، ریشه در نظریات شارحان ابن عربی داشت که در قرون هفتم تا نهم، عرفان نظری را به بالاترین سطوح ممکن ارتقا دادند و نظامی معنایی و معنوی خلق کردند که در عین پیچیدگی، بسیار جذاب بود و به تدریج با سلسله مراتب معنوی و مذهبی شیعه نیز مقارنه و تطبیق یافت و اتحاد شگفتانگیزی میان این دو پدید آمد.
آثار و تعالیم ابن عربی «از چند نظر در بررسی تاریخ تصوف در ایران اهمیت دارد: یکی ارتباط وی با مشایخ ایرانی، مثل شهاب الدین عمر سهروردی و شیخ سعدالدین حمویه و شیخ اوحدالدین کرمانی؛ دوم، تأثیر وی در حکمت عرفانی شیعی با طرح صریح و بسط موضوعاتی چون ولایت و انسان کامل و وحدت وجود؛ سوم، نفوذ آرای وی در نثر و نظم عرفانی فارسی؛ چهارم، سهم عمدة او و شارحان آثارش در تأسیس عرفان نظری در ایران.
به نوشتة استاد ذبیحالله صفا: «در قسمت اول از عهد صفوی، چه در میان عالمان دین و چه در بین حکیمانی که عادتا تألیفهایی در برخی از دانشهای شرعی نیز داشتند، تمایل به عرفان و واردشدن در بحثهایی از قبیل یگانگی هستی و گرایش به عشق و مکاشفة عرفانی و مانندة اینها را مشاهده میتوان کرد؛ و اینها همگی تربیتیافتگان سدة دهم هجریاند که تا پاره ای از سدة یازدهم میزیسته و هر یک به نوعی از زلال معرفت عرفانی سیراب بودهاند و گفتارشان گاه با جذوههایی از شعله شوق و جذبههایی از پرتو ذوق صوفیانه همراه بود...