چکیده:
پساتلویزیون که با تحقق همگرایی رسانهای و گذار از شکل سنتی تلویزیون آغاز میشود، نه به معنای مرگ تلویزیون بلکه تجدید ساختار در شیوههای تولید، توزیع و مصرف محتوای تلویزیونی است. همگرایی رسانهای که بهمثابه تحولی ساختاری سازمانهای پخش تلویزیونی را به چالش کشیده است، سازمان صداوسیما را بواسطۀ موقعیت انحصاریاش با وضعیت خطیرتری کرده است. این مقاله در صدد بررسی واکنشهای صداوسیما به همگرایی رسانهای و ارزیابی این واکنشهاست و برای این منظور از روش کیفی مصاحبۀ عمیق و سندپژوهی بهره میبرد. در مجموع با 17 نفر از کارشناسان و سیاستگذاران حوزۀ تلویزیون مصاحبه گردید. یافتههای تحقیق حاکی از این است که صداوسیما با درک مخاطرات و فرصتهای فضای جدید، اقدامات زیادی را در دستور کار قرار داده است؛ راه-اندازی پخش زمینی دیجیتال، افزایش شبکههای تلویزیونی، «اچ. دی » کردن بعضی از شبکهها، بهره-گیری از تکنولوژی ماهواره و توزیع سیگنال تلویزیونی در سطح ملی و قرار دادن شبکههای ملّی و استانی بر روی ماهواره برای دسترسی به مخاطبان بیشتر در سطح ملّی و نیز و راهاندازی شبکههای ماهوارهای تلویزیونی در سطح منطقهای و جهانی بخشی از این اقدامات است. سیاستها و اقدامات صداوسیما با نقدهایی جدی نیز روبرو است از جمله این که در توسعۀ شبکهها و خدمات رویکردی تکنولوژیک غلبه دارد؛ بواسطۀ فقدان سازوکارهای بازار و انحصار صداوسیما، اقدامات انجام شده مبتنی بر برنامهریزی متمرکزی است که هزینههای زیاد و کارایی کم را به همراه دارد و این که در بسط همگرایی و پیامدهای آن رویکردی اغلب امنیتی و سیاسی مشهود است.
Post-television, as a result of media convergence, does not mean the death of television but it can be understood as the restructure of television production, distribution and consumption modes. Media convergence as a structural change threatens broadcasting institutions and Islamic Republic of Iran Broadcasting (IRIB), as a state-owned broadcaster with monopolistic position, faces more challenges. Through a face-to-face, in-depth interviews, this study shows, IRIB recognizes the potential and challenges of new environment and puts suitable activities on its agenda include launching Digital Terrestrial Television (DTT), establishing new channels, upgrading some channels to HD, using Satellite for signal distribution at national level and initiating some regional and global satellite television channel in English, Arabic, and Spanish. There is a variety of critiques to these activities: a Technophilia approach affects IRIB plans; in absence of a market system, IRIB have to rely on insufficient command system and finally, national security is main drive of IRIB development.
خلاصه ماشینی:
Manuel Castells شمسی) تا اوایل دهه ١٩٨٠ میلادی (دهه ١٣٦٠ شمسی) در تمام دنیا وضعیتی باثبات را تجربه کرد (آلیس ١، ٢٠٠٠؛ نوام ٢، ١٩٩٨) و این وضعیت باثبات، امکان سیاست گذاری منسجم رسانه ای در سطح ملی را ممکن می ساخت ، چنانکه ایالاتمتحده دارای مدل مسلط پخش تجاری بود؛ اغلب کشورهای اروپایی به مدل پخش عمومی روی آورده بودند و در دیگر کشورهای دنیا نیز کنترل معدود شبکه های تلویزیونی در دست دولت ها بود.
تغییرات تلویزیون را به سه دوره تقسیم می کند: دوره اول یا عصر کمیابی سالهای ١٩٤٠ تا ١٩٨٠ است که تنها شبکه های تلویزیونی اندکی در هر کشور وجود دارد؛ دوره دوم یا عصر دسترسی که از اوایل دهه ١٩٨٠ شروع می شود و تا اواخر دهه ١٩٩٠ ادامه می یابد، تعداد شبکه های تلویزیونی، به ویژه تلویزیونهای ماهوارهای و کابلی افزایش می یابد و شبکه ها برای جذب مخاطبان به رقابت می پردازند و دوره سوم یا عصر فراوانی از سال ٢٠٠٠ به بعد آغاز می شود که در آن تکنولوژی اغلب زمینه های ٢ دریافت و استفاده از محتوای تلویزیونی را تغییر میدهد (٣٩ :٢٠٠٠ ,Ellis)..
ازنظر اغلب کارشناسان مورد مصاحبه یکی از مهم ترین اقدامات سازمان صداوسیما در واکنش به همگرایی، راهاندازی سیستم پخش زمینی دیجیتال بود که امکان افزایش کمی و کیفی شبکه های تلویزیونی را فراهم آورد.