چکیده:
«اندیشیدن به غایت»، «سنجش بین غایات احتمالی» و «گزینش نهایی غایت و هدف مطلوب»، اولین مرحله -مرحله شناخت- از مراحل صدور فعل نزد فیلسوفان مسلمان در تحلیل فلسفه عمل است. تحلیلهای ناظر به شناخت غایت و هدفگزینی در این مرحله، از سنخ مباحث شناختشناسی بوده و از این رو متاثّر از قوای ادراکی انسان و بهخصوص قوّۀ خیال و تاثیر آن بر مبادی علمی صدور فعل است. مسأله اصلی این جستار، شناخت جایگاه، کارکرد و چگونگی تاثیرگزاری خیال در شناخت و انتخاب غایات(اهداف) است. رهیافت به دست آمده بیانگر تاثیرگزاری مؤثر و گستردۀ قوّه خیال بر«شناخت انسان از خود» و «انتخاب اهداف بر پایه آن» است. انگیزه و اراده به سوی رفتار یا عملی خاص نیز، مبتنی بر احساس نیاز و کمالجویی فاعل است که خود، در پرتو تصویرسازیهای خیال از فاعل و اشیاء پیرامونی وی شکل میگیرد. به شکلی که اهداف و انگیزههای رفتاری، متعلّق به تصویرهای تخیّلی انسان است و نه حقائق خارجی.
خلاصه ماشینی:
پاسخ به مسئلة مذکور به بررسی و پاسخ به مسائل فرعی دیگر نیز نیازمند است: آیا سنجش اهداف و گزینش یکی از آنها مستلزم تفکر در گزارههای مختلف و کنکاش در علوم حصولی فاعل است؟ و یا آنکه ذات هر فاعل بهشکل علم حضوری نیز میتواند گزینشگر غایات مختلف باشد؟ آیا در فرایند غایتاندیشی غایت از آن جهت که در ذهن فاعل تصویر شده است مطلوب فاعل است و یا از آن جهت که ناظر به حقیقت خارجی است؟ شناخت فاعل از خویش چه تأثیری در انتخاب اهداف مختلف دارد و آیا این شناخت شناختی عقلی است یا تخیلی؟ اگرچه پژوهشهای مختصری درحیطة تحلیل فرایند صدور فعل ازمنظر فیلسوفان مسلمان و بهطور خاص صدرالمتألهین انجام گرفته است، اما در این پژوهشها یا تأثیر خیال در فرایند صدور فعل برجسته و تحلیل نشده است و یا آنکه تأثیر خیال در فرایند صدور فعل درحیطۀ غایتاندیشی و انتخاب اهداف کنکاش نشده است.
2. تحلیل فرایند «غایتاندیشی» در مبدأ علمی رفتار و جایگاه خیال در آن ادراک (تصور) و مبدأ علمی صدور فعل از انسان مختار اگرچه در عبارات فیلسوفان بهمنزلة اولین مرتبه از مراتب پنجگانة صدور فعل ترسیم میشود (ابنسینا 1980: 34، 40؛ صدرالمتألهین 1981: ج 4، 114)، اما این مرحله مرحلهای بسیط نیست و خود دارای دو حیثیت کلی است.
تصویر و شناخت از خود و سنجش آن با اهداف گوناگون در آینده لزوما شناخت و تصویری تخیلی است، زیرا شناخت و معرفت عقلی معرفتی صرف و کلی است که هیچ صورت و مصداق خارجی را متعین نمیکند و ازاینرو، نمیتواند با هدفها و مطلوبهای جزئی و فرضی ـ خیالی در زمان آینده ارتباط مستقیمی برقرار کند تا باعث تصمیم یا شوق و اراده برای ایجاد فعل در خارج شود (صدرالمتألهین 1363: 575).