چکیده:
حرکت خیالی یکی از سازوکارهای جالب توجّه در زبان است که از طریق آن وضعیّت هستاری ایستا به کمک حرکت توصیف میشود و علیرغمآنکه جمله، فعلی حرکتی را دربردارد، حرکت واقعی را منتقل نمیکند. پژوهش حاضر قصد دارد در وهله اول به تمایز حرکت استعاری و حرکت خیالی در زبان فارسی بپردازد و سپس برخی ویژگیها و محدودیّتهای ساخت حرکت خیالی را در زبان فارسی توصیف نماید. در این راستا، با جستجو در موتور جستجوگر گوگل و مراجعه به تارنماهای مربوط، 98 جمله حرکت خیالی در زبان فارسی گردآوری و تحلیل شد. نتایج نشان میدهد حرکت استعاری و حرکت خیالی در دو بُعد با یکدیگر تفاوت دارند؛ اوّلآنکه، برخلاف جملههای حرکت خیالی، جملههای حرکت استعاری بازنمود زبانی استعارههای مفهومی هستند؛ دومآنکه، جملههای حرکت خیالی نمونههای تکی و منحصربهفرد هستند، درحالیکه هر یک از جملههای استعاریِ مربوط به حرکت، تنها یکی از بازنمودهای یک استعاره مفهومی زیربنایی هستند. بررسی ویژگیها و محدودیّتهای ساخت حرکت خیالی نیز نشان داد که در زبان فارسی شمار، جهت حرکت و کنشگربودن هستار از عوامل تأثیرگذاری هستند که در ساخت حرکت خیالی نقش دارند. همچنین بهنظر میرسد که این قابلیّت وجود دارد که چند حرکت خیالی در جهات مختلف با یکدیگر ترکیب و یک هستار ایستا و واحد را توصیف کنند. افزون برآن مشخص شد در ساخت جملههای حرکت خیالی زبان فارسی، همچون زبان انگلیسی امکان کاربرد عبارتهای بیانگر طول زمان و مسافت وجود دارد. اما ظاهراً برخلاف زبان انگلیسی، محدودیّتی در رابطه با زماندستوری و نمود وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
"فعلهای حرکتی علاوه برآنکه میتوانند بهصورت تحتاللفظی[2] بهکارروند؛ یعنی تغییر مکان یک موجودیت[3] فیزیکی را از نقطهای به نقطه دیگر در فضا توصیف کنند، گاه ممکن است کاربردی مجازی[4] (غیرتحتاللفظی) در زبان داشته باشند (متلاک ، 2004الف)؛ یعنی به تغییر مکان اشاره نکنند و درحالیکه، فعل حرکتی در جمله وجود دارد، حرکت واقعی (تغییرمکان) صورت نگرفته باشد.
(متلاک، 2004الف: 227) جمینز مارتینز-لوزا (2007) نیز در مطالعه خود ضمنآنکه ادعا میکند استعاره حرکت در ترکیب با مجاز و طرحوارههای تصویری زیربنای شکلگیری معنایی رخدادهای حرکت خیالی هستند، تلاش میکند ردهبندیای را که متلاک (2004ب) برای رخدادهای حرکت خیالی ارائه داده است، مورد بازبینی قرار دهد؛ زیرا او معتقد است ردهبندیهای موجود از دقت لازم برخوردار نیستند و نمیتوانند تحقق زبانی این رخدادها را بهدرستی تبیین کنند.
برخلاف ادعای مسگرخویی، بهنظرمیرسد که جملات حرکت خیالی تنها یک مسیر ایستا را توصیف میکنند، نه تغییر در آن مسیر را؛ نظر متلاک (2001) نیز مبنیبراینکه فعل حرکتی در کاربرد استعاری، بیانگر نوعی تغییر حالت است، اما در حرکت خیالی تغییری وجود ندارد، ادعای مسگرخویی را رد میکند.
امکان ترکیب حرکتهای خیالی ویژگی دیگر ساختهای حرکت خیالی در زبان فارسی آن است که ممکن است حتی چند حرکت خیالی پشت سرهم، در جهات مختلف، فقط یک صحنۀ ایستا را توصیف کنند؛ مثلا برای توصیف یک مسیر کوهنوردی ممکن است جمله زیر بیان شود: (43) طول هفت از کنار کارگاه، از شکافی که دارای رول میباشد، بالا رفته و سپس کمی به سمت چپ صعود کرده و در بالای آن کمی جلو رفته که ...
The integration of figurative language and static depictions: An eye movement study of fictive motion."