چکیده:
بحث از روش تعیین حاکم از مباحث چالش برانگیز میان اندیشمندان اسلامی بوده و مکاتب و فرقه های مختلف با پذیرش اصول و مبانی صحیح یا فاسدی، به روش یا روش هایی متفاوت در این باره معتقد بوده و بدان توصیه می کنند. یکی از نظریات پرطرفدار در میان اهل سنت نظریه «انتخاب» است که مطابق آن تعیین حاکم حق مردم بوده و انتخاب و رای آنان در این باره تعیین کننده است. در این پژوهش به تبیین و بررسی استدلال «محمد عماره»، اندیشمند برجسته نومعتزلی، به سخنان امیرالمومنین (ع) در این باب می پردازیم و خواهیم گفت استدلال به این روایات بر اثبات نظریه «انتخاب و بیعت» ناتمام است.
خلاصه ماشینی:
"بیشتر این گونه سخنان را می تـوانیم در زمـان زمـام داری و خلافت خود حضرت ببینیم ؛ زمانی که زمام امور را به دست گرفته و بیـان حقـایق ، بـه تفرقه امت منجر نمـی شـد، ماننـد فرازهـای آغـازین روایتـی کـه در بـالا ذکـر کـردیم می فرمایند: بعد از حمد و ثنای خدا، وقتـی خداونـد پیـامبر خـود را قـبض روح نمـود، گفتیم : ما خاندان ، وارثان ، اهل بیت و اولیای او بر مردم در سلطنت هسـتیم و در حکومت او کسی نباید با ما نزاع داشته باشد و در حق مـا طمـع کنـد تـا اینکه مردم با شتاب حق حکومتی کـه از آن پیامبرمـان بـود را از مـا غصـب کردند و حکومت از آن دیگـری گردیـد و مـا همچـون رعیتـی گشـتیم کـه ضـعیفان در مـا طمـع مـی کردنـد و ذلـیلان و پسـت مایگـان بـر مـا عـزت / می فروختند و اشک از چشمان ما جاری شد و دل ها خشمگین شد و جان ها به ناله درآمد (ابن ابی الحدید، ١٤٠٤ق ، ج١، ص٣٠٨-٣٠٧؛ هاشمی خـویی ، ١٤٠٠ق ، ج٣، ص٣١٤).
اینکه امیرالمؤمنین ٧ در این خطبه به صراحت بیان مـی دارد کـه میـراث مـرا غصب کردند و همچنین مکرر می فرماید که من چاره ای جز صبر و تحمل نداشتم و بـه ناچار کوتاه آمدم و با آنان هماهنگ گردیدم ، کافی است تا محقق منصف از خود بپرسد کدام حق ؟ علی ٧ قبل از انتخابش توسط مردم و بیعت مردم با او چه حقـی بـر آنـان دارد که مدام دم از آن می زند و فریاد بر می آورد که حق مرا غصب کردند؟ اگر به دقـت و دیده انصاف بنگریم ، می بینیم که فضای سخن در این خطبه غیر از فضای حکومت و خلافت نیست و این همه جملات صریح و بی پرده بـرای بیـان حقیقـت کـافی اسـت ."