چکیده:
نظریه وحدت شخصی وجود عالی ترین مرتبه شهود و اوج عروج عارفان مسلمان در مساله توحید و دقیق ترین نظریه حکمی در مساله وحدت و کثرت است. این نظریه، گرچه بطور انتظام نیافته سابقه طولانی دارد، صورت نظام مند آن در آثار عارفان بزرگی چون ابن عربی، کاشانی، قیصری، جامی، سید حیدر آملی و ابن ترکه اصفهانی آمده است. ملاصدرا نیز در اسفار این نظریه را تقریر و دو دلیل بر اثبات آن اقامه کرده و آن را برتر از نظریه وحدت تشکیکی وجود دانسته است. پس از ملاصدرا نیز عارفان و حکیمان چون آقا محمدرضا قمشه ای، سید احمد کربلایی، میرزا علی آقا قاضی، امام خمینی و علامه طباطبایی از معتقدان و مدافعان این نظریه بوده اند. بر حسب این نظریه موجود و وجود حقیقی منحصر به ذات اقدس حق تعالی است و ماسوی اله جملگی شئونات و تجلیات و ظهورات آن وجود واحد و «حقیقت فارد»ند و اطلاق وجود بر مظاهر و مجالی کثیر آن بالعرض و المجاز است. بنابرین، اولا، کثرات محسوس و معقول امور پنداری محض نیستند و خارج از ذهن ما تحصل و تحقق دارند، نهایت آنکه حقیقت آنها عین وجود نیست، بلکه مظهر و مجلای وجودند؛ و ثانیا، هیچیک از کثرات حقیقتا وجود ندارد و بنابرین، اسناد همه خدایی و حلول و اتحاد نیز به اصحاب این نظریه کاملا نادرست و باطل است. با اینهمه، گروه های مختلفی به مخالفت با این نظریه پرداخته و آنرا از همین دو جهت مورد نقد و انکار قرار داده اند. عده که از جمله آنها شهید مطهری است، آن نظریه را بدلیل انکار کثرات، مخالف بدیهیات عقلی و حسی دانسته و متهم به سفسطه و پندارگرایی کرده اند، و گروهی دیگر آنرا مستلزم حلول و اتحاد و بتعبیر دیگر همه خدایی پنداشته اند. در این مقاله اظهارات استاد شهید مطهری مورد بررسی و تحلیل و نقد قرار گرفته است.