چکیده:
بلبیس، از توابع استان شرقیۀ مصر، شهری باستانی بر ساحل شعبهای از نیل است که تا اواخر قرن 4ق، بهعنوان قصبۀ ولایت حوف شرقی و تا عصر ممالیک، مرکز اقلیم شرقیه بود. این شهر در دورۀ اسلامی از اهمیت سیاسی و نظامی فراوانی برخوردار بود و نام آن بهعنوان لشکرگاه مصر و دروازۀ شام و نیز کانون شکلگیری دگرگونیهای سیاسی مصر در کنار فسطاط و قاهره میآمد، اما با وجود اینکه از موقعیت اقلیمی مناسب و رفاه اقتصادی نسبی برخوردار بود، بهسبب موقعیت سوقالجیشیاش، همواره عرصۀ تاختوتاز لشکریان داخلی و خارجی قرار میگرفت. از اینرو از پیشرفتهایی علمی و فرهنگی که سایر شهرهای مصر از آن بهره بردند، بازماند. از اوایل سدۀ 19م نیز، با انتقال مرکزیت استان شرقیه به زقازیق، اهمیت سیاسی و نظامی بلبیس کاهش یافت و شهرستانی از توابع استان شرقیۀ مصر شد. نوشتار حاضر میکوشد ضمن وصف موقعیت جغرافیایی و اقلیمی شهر و بیان تاریخ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی آن، به بازسازی جغرافیای تاریخی این شهر، بپردازد و تأثیر جنگ را در عدم شکوفایی فرهنگی شهر نشان دهد.
خلاصه ماشینی:
این شهر در دورٔە اسلامی از اهمیت سیاسی و نظامی فراوانی برخوردار بود و نام آن به عنوان لشکرگاه مصر و دروازٔە شام و نیز کانون شکل گیری دگرگونی های سیاسی مصر در کنار فسطاط و قاهره می آمد، اما با وجود اینکه از موقعیت اقلیمی مناسب و رفاه اقتصادی نسبی برخوردار بود، به سبب موقعیت سوق الجیشی اش ، همواره عرصۀ تاخت وتاز لشکریان داخلی و خارجی قرار می گرفت .
دربارٔە تاریخ پیش از اسلام بلبیس ، به ویژه در ایام پیامبران نخستین ، از زمان حضرت نوح (ع ) گرفته تا ایام نزدیک به ظهور پیامبر اسلام (ص )، داستان هایی نقل شده که گویا بیشتر مبتنی بر برداشت های مورخان مسلمان از تورات یا منابع شفاهی قبطیان بوده است (برای مطالعۀ بیشتر، نکـ : ابن خلدون ، ٤٥/٢؛ مقریزی ، المواعظ و الاعتبار، ٤٩٨/١؛ چلپی ، ٤٩/١) و اگرچه صحت و درستی آن ها محل تأمل است ، وجود همین داستان ها در بسیاری از کتب تاریخی و جغرافیایی مسلمانان ، از اهمیت تاریخی این سرزمین حکایت می کند (نکـ : ابن فقیه ، ٨٦؛ ابن ایاس ، ١٨٦؛ سخاوی ، ١١٣)؛ داستان هایی که تاریخ نگاران مسلمان را بر آن داشته تا بلبیس را یکی از اماکن متبرکه و مقدسۀ مصر برشمارند و حتی به مدفون شدن شمار زیادی از پیامبران الهی در این شهر گواهی دهند (برای نمونه ، نکـ : ابن زیات ، ١٠؛ چلپی ، ٤٧/١).