چکیده:
در اﯾﻦ ﺟﺴﺘﺎر ﺳﻌﯽ ﺷﺪه اﺳﺖ از ﮔﺬر ﻧﻘﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﺷﯿﻮه ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ و ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ اﺷﻌﺎر دوﺷﺎﻋﺮ ﻣﻌﺎﺻﺮ زن اﯾﺮان و ﻋﺮب ﺳﯿﻤﯿﻦ ﺑﻬﺒﻬﺎﻧﯽ و ﻏﺎدة اﻟﺴﻤّﺎن از ﭼﺸﻢ اﻧﺪازی دورﺗﺮ ﺑﻪ ﻣﻘﻮﻟﻪ ﻫﻨﺠﺎرﮔﺮﯾﺰی و ﮔﻮﻧﻪﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ آن ﭘﺮداﺧﺘﻪ، و ﺑﻪ اﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶﻫﺎ ﭘﺎﺳﺦ دادهﺷﻮد ﮐﻪ ﻫﻨﺠﺎرﮔﺮﯾﺰی ﻣﺤﺘﻮاﯾﯽ ﭼﯿﺴﺖ. اﻧﻮاع اﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ از ﻫﻨﺠﺎرﮔﺮﯾﺰی ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ اﺷﻌﺎر اﯾﻦ دو ﺷﺎﻋﺮ و وﺟﻮه اﺷﺘﺮاک و اﻓﺘﺮاق ﻧﮕﺎه آندو ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻘﻮﻟﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ اﺳﺖ؟ آﻧﭽﻪ از ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﺟﺴﺘﺎر اﺳﺖ، ﺣﻀﻮر ﻫﻨﺠﺎرﮔﺮﯾﺰی ﻣﺤﺘﻮاﯾﯽ و زﯾﺮﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎی آن ﺑﺎ داﯾﺮه ای ﺑﺴﯿﺎر وﺳﯿﻊ در ﺑﺮاﺑﺮ ﻫﻨﺠﺎرﮔﺮﯾﺰی ﻟﻔﻈﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ درﯾﺎﻓﺖ در اﺷﻌﺎر ﺳﯿﻤﯿﻦ ﺑﻬﺒﻬﺎﻧﯽ و ﻏﺎدة اﻟﺴﻤّﺎن ﻣﻮرد واﮐﺎوی ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪاﺳﺖ.
خلاصه ماشینی:
"با دقت در این نمونه ها میتوان دریافت اینگونه از هنجارگریزی در اشعار سیمین بهبهانی نیز از همان گذر آرایه های ادبی مورد استفاده غادة السمان قابل جستجو است و در مواردی چنانکه آمد به نمونه هایی از هنجارگریزیهای معنایی غادة البته با اختلاف سطح بسیار، نزدیک میشود؛ اما غادة شاعری است با قدرت تخیلی جسورانه تر.
با درنگی آگاهانه تر بر این موارد، میتوان گفت جامعه شعری سیمین پس از گذشت زمان و گذراندن تجربه های بسیار از سطح به ژرف و از رفتارهای هنجارگریزانه اجتماع پیرامون شاعر به هنجارگریزی اجتماع درون شعری- به گونه ای متعادلتر از جامعه درون شعری غادة – رسید؛ اما در اشعار غادة با واکاوی نمونه ها و مواردی مشابه آنها، که درمجموعه های شعری او کم نیست ، غادة السمان از ابتدا، شاعری است با جامعه وسیع درون شعری؛ جامعه ای به وسعت تخیل بیانتها و پرازدحام شاعر، که در آن هم شهر و هم همه ساکنان آن از جمله خود شاعر به نوعی ناهنجاری اجتماعی مبتلا هستند.
نه تنها پذیرش ، که تأیید صریح اتهامات توسط شاعر برای رسیدن به معشوق و آشکار کردن عشق او در مقابل سرنیزه های قبیله ای که سنتها و ارزشهای آن همچنان ، بندگی و بردگی زنان را در جامعه عرب به دنبال دارد، آن هم در آن دم که باید از بیم جان و ناموس آن را چون رازی سربه مهر در نهانخانه دل نهان دارد از احساساتی ورای هنجارهای احساسی معمول سخن میگوید ازدیدگاه غادة در میراث به جای مانده عرب ، عشق از نوعی دیگر است ؛ دردی است جانفرسا که از وجود عاشق میکاهد و هر چند عاشق میداند در معرض نابودی است ، باز هم جان خود را بر سر عشق مینهد."