چکیده:
صنعت خودروسازی در ایران و کره جنوبی همزمان در برهه خاصی آغاز شد، اما دستاوردهای دو کشور در این عرصه قابل قیاس نیست. کره توانست به پنجمین خودروساز جهان تبدیل شود، اما ایران در این عرصه کاملا ناکام ماند. ایران از آغاز راه صنعتیشدن به ویژه در عرصه خودروسازی همواره یک نظام دسترسی محدود (منطبق با نظریه داگلاس نورث و همکاران) داشته و به ندرت بستر برای ورود بخش خصوصی به فعالیت اقتصادی و شکلگیری رقابت فراهم نموده است. اما کره جنوبی هر چند در ابتدا یک نظام دسترسی محدود داشته به تدریج از دسترسی محدود شکننده به پایه و پس از آن بالغ منتقل گردید و سرانجام در حال گذار به نظام سیاسی دسترسی باز قرار گرفت. دولت کره باسیاستگذاریهای مناسب و بجا توانست فضای لازم را برای شکلگیری بخش خصوصی قوی در این عرصه و رقابت با دیگران فراهم نماید. این روند بر مبنای چنین تصوری است که نظامهای سیاسی و اقتصادی کاملا به یکدیگر وابستهاند. در نظام دسترسی محدود ورود افراد به فعالیتهای اقتصادی دشوار است و دولت عمده فعالیتهای اقتصادی را در انحصار و کنترل خود دارد. در مقابل، در نظام سیاسی باز، افراد به راحتی میتوانند وارد فعالیتهای اقتصادی شوند، رقابت کنند و دولت به عنوان یک ناظر مقتدر عمل میکند. بنابراین براساس تئوری داگلاس نورث و همکارانش مهمترین علت موفقیت کره جنوبی، گذار از نظم دسترسی محدود به نظم دسترسی باز و مهمترین علت عدم موفقیت ایران در این زمینه وجود و استمرار نظم دسترسی محدود قبل و بعد از انقلاب است.
The automotive industry in Iran and South Korea began simultaneously at a particular time, but the achievements of the two countries are not comparable in this area. Korea was able to make a huge contribution to the global market, but Iran failed to achieve its goals. In this article, we plan to examine the paths that the two countries have taken and examine the barriers to the success of the first and the causes of the success of the latter. For this purpose, we must look at the nature of the political system and, consequently, the economics of the political system and the policies of the two countries. Since the beginning of industrialization, especially in the automotive sector, Iran has always had a limited access system (consistent with Douglas North.) And rarely provided a platform for private sector entry into economic activity and the formation of competition. But South Korea, although initially had a limited access system, gradually shifted from fragile access to the base and then to the mature, and eventually became open access to the political system. The government of Korea, with the right solutions, could provide the necessary space to form a strong private sector in this field and compete
خلاصه ماشینی:
"فرضیه ما براساس تئوری داگلاس نورث و همکارانش این است که کره جنوبی با اینکه در آغاز راه و در سال های نخست تشکیل این کشور دارای نظم دسترسی محدود بوده ، اما به تدریج به سبب علل بیرونی و درونی از نظم دسترسی محدود شکننده به پایه ، و از آنجا به نظم محدود بالغ منتقل شد، شرایط آستانه ورود را کسب کرده و توانست روند دسترسی باز را آغاز کند.
در پیش گرفتن سیاسگذاری مناسب ، صنعتیسازی صادرات محور و فعالیت های صنعتی مبتنی بر پژوهش ، رقابت ، افزایش بهره وری و کیفیسازی محصولات و سرانجام تحول تدریجی نظام سیاسی دسترسی محدود و ورود به نظام سیاسی با دسترسی باز موفقیت کره را در عرصه صنعت به ویژه صنعت خودروسازی به دنبال داشت و چند سالی است که کره جنوبی در میان خودروسازان جهان پس از آمریکا، ژاپن ، چین و آلمان در مقام پنجم قرار گرفت .
محقق چنین تصور میکند مهمترین و محوریترین علت ناکامی ایران در عرصه خودروسازی وجود نظم دسترسی محدود در سیاست و اقتصاد است و علل دیگر، مثل نبود بخش خصوصی، نبود رقابت ، عدم سرمایه گذاری در بخش تحقیق و توسعه و فقدان سرمایه گذاریهای مشترک و مناسبات تیره و متشنج با قدرت های بزرگ صنعتی تا حدود زیادی نتیجه وجود نظم دسترسی محدود است و این کاستیها را که برشمردیم ؛ به عبارت دیگر، از علل عمومی به شمار میرود."