چکیده:
نجات پیروان سایر ادیان، از جمله پرسشهای بسیار مهم فلسفه دین و کلام جدید است که کارل رانر و استاد مطهری بهطورجدی به آن پرداختهاند. مقاله حاضر با تطبیق آرای این دو متفکر بزرگ به عنوان ابزار پژوهش، نشان داده است که مشابه با الگوی کلی نظریه مسیحیان گمنام رانر میتوان از وجود نظریه مسلمانان گمنام نزد استاد مطهری سخن گفت. درحقیقت استاد مطهری با طرح اسلام فطری و واقعی در برابر اسلام منطقهای و ظاهری، آن دسته از پیروان سایر ادیان را که به علت قصور و دستنیافتن به حقانیت شریعت محمدی، به صورت رسمی و اسمی مسلمان نامیده نمیشوند، اما دارای اسلام فطری و تسلیم قلبی هستند، به صورت گمنام و غیررسمی مسلمان دانسته، آنها را به دلیل بهرهبردن از اسلام فطری، مشمول نجات محسوب کرده است و شمولی همچون شمول نظریه مسیحیان گمنام برای آنها قایل میگردد.
One of the most important questions in philosophy of religion and modern theology is the salvation of the followers of other religions، well discussed by Karl Rahner and professor Motahhari. Comparing the ideas of the two great scholars، I have proved that we can talk of a theory of anonymous Muslims similar to the general model of the theory of anonymous Christians of Karl Rahner. Professor Motahhari poses innate and real Islam، compared with regional and formal Islam، and says the followers of other religions who are not officially and nominally called Muslims because they have not understood the rightfulness of Islam، but have innate Islam and cordial submission، are considered unofficial and anonymous Muslims and thus benefit salvation which is similar to the inclusion of the theory of anonymous Christians for non-Christians.
خلاصه ماشینی:
درحقيقت استاد مطهري با طرح اسلام فطري و واقعـي در برابر اسلام منطقه اي و ظاهري، آن دسته از پيروان ساير اديان را که به علت قصـور و دست نيافتن به حقانيت شريعت محمدي، به صورت رسمي و اسـمي مسـلمان ناميـده نميشوند، اما داراي اسلام فطري و تسليم قلبي هستند، به صورت گمنام و غيررسمي مسلمان دانسته ، آنها را به دليل بهره بردن از اسلام فطـري، مشـمول نجـات محسـوب کرده است و شمولي همچون شمول نظريه مسيحيان گمنام براي آنها قايل ميگردد.
درمجموع هدف اصلي اين پژوهش ناظر به اين پرسش است کـه نظريـه مسـلمانان گمنام به عنوان راه حلي در جهت پاسخ گويي به مسئله نجـات پيـروان سـاير اديـان بـا توجه به تطبيق ديدگاه کارل رانر و مرتضي مطهري داراي چه محتـوايي اسـت ؟ در پاسـخ به اين پرسش ، فرضيه اصلي اين مقاله بيان اين نکته است که هماننـد محتـوايي کـه در نظريه مسيحيان گمنام کارل رانر آمده و از طريق آن ، الگويي بـراي نجـات غيرمسـيحيان ارائه شده است ، راه حلي که استاد مطهـري براي مسئله نجات پيروان ساير اديان در پيش ميگيرد، مشتمل بر محتوايي است که با بهره گرفتن از اصول و الگـوي کلـي مشـابه بـا نظريه رانر ميتوان آن را نظريه مسلمانان گمنام ناميد.