خلاصه ماشینی:
"از همین نظرگاه است که او در جهان شعر خویش حتی میخواری توام با صداقت را بر دینداری توام با تزویر ترجیح میدهد:حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولیدام تزویر نکن چون دگران قرآن رامی خور که شیخ و واعظ و مفتی و محتسبچون نیک بنگری همه تزویر میکنندو برای آنکه او را در مقام حافظ قرآن در شمار دینفروشان ریاکار و بیگانه با صداقت و ایمان قرار ندهند، در جهان شعر خود بر شرابخواری و شاهدبازی و نظربازی و رندی و عاشقی اصرار میورزد و به صراحت خود را در ردیف گروه دوم شخصیتهای جهان شعر خود-که همه در معنی قراردادی کلمات، اهل فسق و فجورند-قرار میدهد تا دامن خود را از آلایش ریا و تزویر دور نگه دارد:عاشق و رند و نظربازم و میگویم فاشتا بدانی که به چندین هنر آراستهامجام می گیرم و از اهل ریا دور شومیعنی از خلق جهان پاکدلی بگزینمحافظ با پناه بردن به جهان شعر خویش، از اسارت زیستن در جهان واقعی سرشار از دروغ و ریا آزاد میشود و ضمن آنکه پشت و باطن جهان ظاهر را تصویر میکند، مجال پیدا میکند تا از تمام کسانی که ارزشهای فرهنگی را دستمایه وصل به امیال شخصی خود کردهاند، انتقاد کند و آنچه را که در جهان واقعی عصر خود به سبب اقتدار اهل ریا نمیتواند بگوید، در جهان شعر خود، با شجاعت و بیپرده بازگوید."