چکیده:
مقدمه: باوجود اینکه نزدیک به یک قرن از پژوهش در حوزه مطالعات فرهنگ واژگانی و نظریه صفات شخصیتی میگذرد تحقیقات معدودی در جامعه ایرانی در جهت استخراج عوامل مرتبه پایینتر شخصیتی استخراجشده از طریق مطالعات فرهنگ واژگانی صورت گرفته است. این پژوهش بهمنظور توسعه یک مدل مبتنی بر تحلیل عاملی از شخصیت بر اساس مطالعه فرهنگ واژگانی در فرهنگ ایرانی اجرا شد. روش: این پژوهش از نوع تحقیقات بنیادین و از نظر جمع آوری دادهها نوعی تحقیق زمینهیابی است. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاههای تهران بودند که 763 دانشجو از میان آنها بهطور تصادفی خوشهای به چک لیستی مستقل از 147 صفت شخصیتی که توسط محققان بر اساس الگوی مطالعات فرهنگ واژگانی شخصیت از کتب فرهنگ لغات و ضربالمثلهای فارسی تهیهشده بود پاسخ دادند و در انتها مدل 5 عاملی شخصیت در فرهنگ ایرانی توسط روش تحلیل عامل اکتشافی یا چرخش واریماکس اکتشاف شد. یافتهها: تحلیل عاملی مرتبه پایینتر با روش مؤلفههای اصلی- چرخش متمایل بر روی ابعاد مدل پنج عاملی استخراجشده در فرهنگ ایرانی (ابعاد روانرنجور خویی، توافق پذیری، وظیفهشناسی، برونگرایی آمیخته با عقلانیت، و بعد متانت) بکار گرفته شد. بهمنظور تعیین خرده مؤلفههای هر یک از ابعاد شخصیت از روش تحلیل موازی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی مرتبه پایینتر گویای این بود که علیرغم شباهتهایی بین رویههای اکتشاف شده برای عوامل شخصیت تفاوتهای بارزی بین مدل فعلی تحقیق با مدلهای شناختهشده جهانی وجود دارد. نتیجهگیری: مقایسه مدلهای سلسله مراتبی مطالعه فرهنگ واژگانی فعلی با مدلهای نظری دلالتهای مهمی را در توسعه مدلهای شخصیت منطبق بر فرهنگ ایرانی به همراه دارد که باید مورد توجه سازندگان ابزار شخصیت قرار بگیرد.
خلاصه ماشینی:
جامعه پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاههای تهران بودند که 763 دانشجو از میان آنها بهطور تصادفی خوشهای به چک لیستی مستقل از 147 صفت شخصیتی که توسط محققان بر اساس الگوی مطالعات فرهنگ واژگانی شخصیت از کتب فرهنگ لغات و ضربالمثلهای فارسی تهیهشده بود پاسخ دادند و در انتها مدل 5 عاملی شخصیت در فرهنگ ایرانی توسط روش تحلیل عامل اکتشافی یا چرخش واریماکس اکتشاف شد.
یافتهها: تحلیل عاملی مرتبه پایینتر با روش مؤلفههای اصلی- چرخش متمایل بر روی ابعاد مدل پنج عاملی استخراجشده در فرهنگ ایرانی (ابعاد روانرنجور خویی، توافق پذیری، وظیفهشناسی، برونگرایی آمیخته با عقلانیت، و بعد متانت) بکار گرفته شد.
نتایج تحلیل عاملی مرتبه پایینتر گویای این بود که علیرغم شباهتهایی بین رویههای اکتشاف شده برای عوامل شخصیت تفاوتهای بارزی بین مدل فعلی تحقیق با مدلهای شناختهشده جهانی وجود دارد.
از آنجا که یکی از اهداف اصلی روانشناسی شخصیت، طبقهبندی تعداد زیادی از ویژگیهای شخصیتی به تعداد کوچکی از ابعاد با روشهای ساده و قابل فهم است به همین خاطر در روانشناسی شخصیت طبقهبندی به محقق این امکان را میدهد که بهجای اینکه در دنیای پیچیدهای از هزاران صفت توصیفکننده حیات انسانی و زندگی منحصر به فرد سرگردان شود، به مطالعه حوزههای خاصی از ویژگیهای شخصیتی بپردازد بعد از سالها پژوهش، در طی مهر و مومهای 1980 و 1990، اکثر محققان مدل 5 عاملی شخصیت یا پنج عامل بزرگ را در تحقیقات خود اکتشاف و مورد تائید قرار دادند(3-7).
برای مثال بعد وابستگی و احساسی بودن در مدل شش عاملی شخصیت بهعنوان ابعاد هیجانی بودن (روان رنجور خویی) تلقی میشود و این در حالی است که مدلهای پنج عاملی فاقد این نشانگرها بود.