چکیده:
ﭘﮋوﻫﻨﺪﮔﺎن ﺗﺎرﯾﺦ و ادﺑﯿﺎت، ﻋﺼﺮ ﺳﺎﻣﺎﻧﯿﺎن را ﯾﮑﯽ از درﺧﺸﺎن ﺗﺮﯾﻦ ادوار ﻋﻠﻤﯽ و ادﺑﯽ اﯾﺮان ﺷﻤﺮده و در آﺛﺎر ﻣﺤﻘﻘﺎﻧﻪای ﮐﻪ در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﭘﺮداﺧﺘﻪاﻧﺪ و اﺑﻌﺎد ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اﯾﻦ درﺧﺸﺶ ﻋﻠﻤﯽ و ادﺑﯽ را ﺑﻪ ﻧﯿﮑﯽ ﮐﺎوﯾﺪه اﻧﺪو ﺑﻪ ﺟﺮات ﻣﯽﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ در دوره ﮐﻮﺗﺎه ﺗﺎرﯾﺦ ﺳﺎﻣﺎﻧﯿﺎن ﺑﻪ اﻧﺪازه ﺗﻤﺎم دﻧﯿﺎی ﻗﺮون وﺳﻄﯽ ﺷﺎﻋﺮ، ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه، ادﯾﺐ، ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪار، ﺣﮑﯿﻢ، ﻓﯿﻠﺴﻮف، رﯾﺎﺿﯽ دان، ﻣﻨﺠﻢ، ﭘﺰﺷﮏ و داﻧﺸﻤﻨﺪاﻧﯽ ﻫﻤﭽﻮن ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﯽ ﺧﻮارزﻣﯽ، زﮐﺮﯾﺎی رازی، اﺑﻮﺣﻨﯿﻔﻪ دﯾﻨﻮری، اﺑﻦ ﺧﺮدادﺑﻪ، اﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪاﻟﻪ ﺣﺎﺳﺐ ﻣﺮوزی، ﻓﻀﻞ ﺑﻦ ﺣﺎﺗﻢ ﻧﯽ رﯾﺰی، اﺑﻮﻧﺼﺮ ﻣﺤﻤﺪ ﻓﺎراﺑﯽ، رودﮐﯽ، ﺷﻬﯿﺪ ﺑﻠﺨﯽ، دﻗﯿﻘﯽ، ﻃﻮﺳﯽ، ﻓﺮدوﺳﯽ، ﻧﺎﺻﺮ ﺧﺴﺮو، اﺑﻮرﯾﺤﺎن ﺑﯿﺮوﻧﯽ، اﺑﻮ ﻋﻠﯽ ﺳﯿﻨﺎ و. . . ﭘﺪﯾﺪار ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ. دﺳﺖ ﭘﺮوردﮔﺎن ﻋﺼﺮ ﺳﺎﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﮐﺪام از اداوار ﺗﺎرﯾﺦ اﯾﺮان اﺳﻼﻣﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﻗﯿﺎس ﻧﯿﺴﺖ. اﮔﺮ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﮐﺎﻣﻠﯽ از ﻧﺨﺒﮕﺎن و اﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪان و ﺻﺎﺣﺒﺎن ﻓﮑﺮ در اﯾﺮان ﺗﻬﯿﻪ ﺷﻮد ﻣﺸﺨﺺ ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ ﻗﺴﻤﺖ اﻋﻈﻢ آن اﺧﺘﺼﺎص ﺑﻪ ﻗﺮن ﭼﻬﺎرم و ﺧﺮاﺳﺎن ﻋﻬﺪ ﺳﺎﻣﺎﻧﯿﺎن دارد (ذﺑﯿﺢاﻟﻠﻪﺻﻔﺎ، ﺗﺎرﯾﺦﻋﻠﻮمﻋﻘﻠﯽدر ﺗﻤﺪناﺳﻼﻣﯽﺗﺎ اواﺳﻂ ﻗﺮنﭘﻨﺠﻢ، ج1، ص 156). اﺷﭙﻮﻟﺮ ﺳﺎﻣﺎﻧﯿﺎن را اﺣﯿﺎﮔﺮ دوره ﻧﻮﯾﻨﯽ از ﺻﻠﺢ و اﻣﻨﯿﺖ در وﻻﯾﺎت اﯾﺮان ﺑﺮﺷﻤﺮده و اﯾﻦ ﮐﻪ اﯾﺮاﻧﯽ اﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ را ﭘﯿﺪا ﮐﺮد ﺗﺎ ﺑﺮ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ ﻫﻮش و ﺧﺮد ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻪ ﺧﻮدآﮔﺎﻫﯽ و ﺑﺴﻂ آزادی و ﻫﻮﯾﺖ ﺑﺮﺳﺪ (ﺑﺮﺗﻮﻟﺪ اﺷﭙﻮﻟﺮ، ﺟﻬﺎن اﺳﻼم، ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻗﻤﺮ آرﯾﺎن، ص 126). ﺑﺮﺧﯽ درﺑﺎره روﻧﻖ ﻋﻠﻤﯽ ﻋﺼﺮ ﺳﺎﻣﺎﻧﯽ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻫﻤﺎن ﺑﺲ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ از ﻋﻠﻤﺎی اﯾﻦ دوره ﺷﯿﺦ اﻟﺮﺋﯿﺲ ﻟﻘﺐ ﯾﺎﻓﺖ. ﺗﺎﻟﯿﻔﺎت و ﭘﮋوﻫﺶ ﻫﺎی ﻋﻠﻤﺎی اﯾﻦ ﻋﺼﺮ ﻫﻤﭽﻮن رﺳﺎﻟﻪ آﺑﻠﻪ و ﺣﺼﺒﻪ" رازی، ﭘﺎﻧﺼﺪ ﺳﺎل وﻗﺖ ﻻزم داﺷﺖ ﺗﺎ اروﭘﺎﺋﯿﺎن ﻗﺪرت ﻫﻀﻢ آن را ﺑﯿﺎﺑﻨﺪ (ﻓﻠﯿﭗ ﺧﻠﯿﻞ ﺣﺘﯽ، ﺗﺎرﯾﺦ ﻋﺮب، ﺗﺮﺟﻤﻪ اﺑﻮاﻟﻘﺎﺳﻢ ﭘﺎﯾﻨﺪه، ص 467). از ﺗﺤﻮﻻت ﻓﮑﺮی اﯾﻦ دوران ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﻪ ﺷﮑﻮﻓﺎﯾﯽ ﻋﻠﻢ ﮐﻼم اﺳﻼﻣﯽ، ﺟﻨﺒﺶ اﺳﻤﺎﻋﯿﻠﯿﻪ، ﻣﻌﺘﺰﻟﻪ و روﻧﻖ ﻣﺤﻔﻞ اﺧﻮان اﻟﺼﻔﺎ اﺷﺎره ﮐﺮد. در ﺑﺎب ﻗﻠﻢ و ﻣﺘﺮﺟﻤﺎن، ﺗﻌﺪاد زﯾﺎدی ﮐﺘﺎب ﻋﻠﻤﯽ از زﺑﺎن ﺳﺎﻧﺴﮑﺮﯾﺖ، ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ، ﺳﺮﯾﺎﻧﯽ و ﭘﻬﻠﻮی ﺑﻪ زﺑﺎن ﻋﺮﺑﯽ ﺑﺮﮔﺮداﻧﺪه ﺷﺪ و در دﺳﺘﺮس ﺷﯿﻔﺘﮕﺎن ﻋﻠﻢ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ. ادوارد ﺑﺮاون اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ دراﯾﻦ راﺑﻄﻪ ﭼﻨﯿﻦ اﻇﻬﺎر ﻧﻈﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ: اﻣﺎ در ﻋﻠﻮم و ﻓﻨﻮن اﺳﻼﻣﯽ ﺑﻪ ﻗﺪری اﯾﺮاﻧﯿﺎن ﮐﺎر ﮐﺮدﻧﺪ ﮐﻪ اﮔﺮ ﻋﻠﻮﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ اﺳﻢ ﻋﺮب ﻣﻌﺮوف اﺳﺖ اﻋﻢ از ﺗﻔﺴﯿﺮ، ﺣﺪﯾﺚ، اﻟﻬﯿﺎت، ﻓﻠﺴﻔﻪ، ﻃﺐ، ﺗﺮاﺟﻢ و ﺣﺘﯽ ﺻﺮف و ﻫﺮ آﻧﭽﻪ ﮐﻪ اﯾﺮاﻧﯿﺎن در اﯾﻦ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ را ﻣﺠﺰا ﮐﻨﯿﺪ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻗﺴﻤﺖ آن ﻋﻠﻮم از ﺑﯿﻦ ﻣﯽرود (ﻣﺮﺗﻀﯽﻣﻄﻬﺮی، ﺧﺪﻣﺎت ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ اﺳﻼم و اﯾﺮان، ص624 ).
خلاصه ماشینی:
"/٩٠٣-٩٠٩م به نام منصوربن اسحاق ، حاکم سامانی در ری، تالیف کرد (حسین نصر، "علوم زیستی" تاریخ ایران : از اسلام تا سلاجقه ، گردآورنده ر، ن ، فرای ، ١٣٧٤، ص ٣٦٣- ٣٦٢؛ چهارمقاله : با تصحیح مجدد و شرح لغات و عبارات و توضیح نکات ادبی، بسعی و اهتمام و تصحیح محمد قزوینی، به کوشش محمد معین (تهران : کتابفروشی زوار، ١٣٣٣)، ص ٢٣٣- ٢٣٢؛ لقمان بایمت اف ، "شیمی و علم طب در عهد سامانیان " مجله کتاب ماه علوم و فنون ، ش ٣٩ (تیر ١٣٨٠)، ص ٣٤).
بعد ها نیز ابو جعفرعتبی وزیر منصور بن نوح ، بخش هایی از کتاب السیاسه ابوزید بلخی را ترجمه کرد و پس از رایزنی با بزرگان دربار و خردمندان ، برنامه ای در تبیین سیاست های کلی کشور ارایه داد که همیشه همراه امیر منصور بود و برابر آن فرمان می داد (ابوسعید عبدالحی بن الضحاک ابن محمود گردیزی، ص ؛ ابی منصور عبدالملک بن محمد بن اسماعیل الثعالبی ، آداب الملوک، تحقیق جلیل العطیه (بیروت : دارالغرب الاسلامی ، ١٩٩٠م = ١٣٦٩)، ص ١٩٧، ٨٦ -٨٥).
کتاب الوزراء و الکتاب از محمدبن عبد جهشیاری و الفهرست محمد بن اسحاق وراق معروف به ابن الندیم از مهم ترین نمونه های این نوع تاریخ نگاری است (لقمان بایمت اف ، "شکل گیری تاریخ نگاری ملی در ایران طی قرن های سوم (نهم و دهم میلادی)، ص ٢١-٢٠)."