چکیده:
در تاریخ اسلام و ایران نهاد حسبه دارای کارکردهای مختلف و از جایگاه مناسبی
برخوردار بوده است. ماهیت نظارتی این نهاد بر رعایت قوانین مذهبی و عرفی در جامعه اسلامی
باعث گردید که محتسب نزدیک ترین متصدی به حاکمیت و واسطه مردم و حکومت باشد.
عصر فترت بین دوره ایلخانان و تیموریان ( 736 - 771 ق)با وجود حکومت های متقارن محلی،
می تواند زمینه ای مناسب جهت آشنایی و پرداختن به جایگاه نهاد حسبه باشد. حاصل اشاره های
منابع محلی دوره فترت، به دست دادن نمایی مشابه دوران گذشته است؛ چرا که با وجود تاکید
برخی حکام و تلاش محتسبان، باز هم جامعه راهی متفاوت و تقریبا دور از آرمان های امور حسبی
را در پیش گرفت که نتیجه آن بی ثمر ماندن و ناکارآمدی نهاد حسبه بود. چنانکه در منابع ادبی و
اجتماعی این عصر، مقام محتسب آینه تمام نمایی از تزویر و ریا و همچین تظاهر به دین است.
ناهمگونی وظایف و اختیارات و در نهایت عدم استقلال و اقتدار محتسب از بارزترین
مشخصه های حکومت های محلی عصر فترت است که این مسئله باعث شده نتوان جایگاه باثباتی
را برای نهاد حسبه متصور شد. این پژوهش درصدد است با روش توصیفی - تحلیلی و بر مبنای
مطالعات کتابخان های به بررسی موضوع بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"حاصـل اشـاره هـای منابع محلی دوره فترت ، به دست دادن نمایی مشابه دوران گذشته است ؛ چرا که بـا وجـود تأکیـد برخی حکام و تلاش محتسبان ، باز هم جامعه راهی متفاوت و تقریبا دور از آرمان های امور حسبی را در پیش گرفت که نتیجه آن بی ثمر ماندن و ناکارآمدی نهاد حسبه بود.
٢ حافظ در بیت زیر از ظاهرسازی و امر و نهی مـردم در توبه از شراب توسط امیر مبارزالدین صحبت می کند: دی شیشه دید با من و بشکسـت محتسـب مــن بعــد از ایــن بزیــر مرقــع نهــان کــنم ج محتسب مدنظر حافظ چه امیر باشد و چه شـخص دیگـر، دارای مشخصـه هـایی از ایـن دست است ، یعنی هرچند شخصی است که وظیفه اش بـه همـراه شـحنه نظـارت بـر اجـرای ظواهر شرعی و امر به معروف و نهی از منکر اسـت ، امـا خـودش اهـل ریاسـت و پنهـان و آشکار به فسق و فجورش ادامه می دهد.
حیدر قصاب شکایت خود را به خواجه شـمس الـدین مـی رسـاند، امـا خواجـه در جواب حیدرمی گوید: «زن خود را به خرابات بنشان و از آن ممر وجه دیوان تسلیم نمـای »!٤ از این برخورد خواجه شمس الدین چند مورد استنباط می شود از جمله ، فعالیـت خرابـات در این دوره با وجود سعی و تلاش سربداران در اجرای شریعت اسـلامی و دسـتورات ایشـان در اجرای امر به معروف و نهی از منکر در سطح جامعه ، همچنـین فتـرت ایـن دوره و رکـود و سقوط اخلاق اجتماعی باعث می شود که این گونه بحث ها در بین مـردم و امـرا امـری عـادی تلقی شود."