چکیده:
تحلیل و واکاوی رویدادهای تاریخ ایران که بخش اعظمی از آن خاندانمحور تلقی میشود، مستلزم شناخت نخبگان و خاندانهای محلی و دیوانی، تبیین روابط آنان با حکومتها و همچنین فهم جابهجایی و تحرک این کانون اثرگذار است. این جستار با رویکردی تاریخی و با تأکید بر پدیدﮤ سیاسی و اجتماعی مهاجرت، تلاش میکند زمینهها و پیامدهای مهاجرت خاندان هاشمیه شیراز (1207تا1245ق/ 1792تا 1829م) را تبیین کند. یافتههای پژوهش نشان میدهند که فروپاشی ﺳﻠﺴﻠﮥ زندیه، جابهجایی کانون سیاسی و اداری قدرت از شیراز به تهران، بینش محدود و عشیرهای قاجارها و نیاز مبرم آنها به نخبگان، توانمندی تشکیلاتی و دیوانی خاندان هاشمیه، آسیبپذیرشدن حیات سیاسی و اجتماعی شهر شیراز و... باعث مهاجرت ادواری و دائمی بخش عمدهای از خاندان هاشمیه شیراز به تهران و دیگر مراکز شهری این دوره شد. بهطور کلی کمکبخشی به استقرار و تثبیت پایههای قدرت قاجارها، مشروعیتآفرینی و ﻏﻠﺒﮥ حکومت بر بحرانهای پیش رو، قلعوقمع خاندان هاﺷﻤﻴﮥ شیراز در زمان فتحعلیشاه، استمراریافتن و درعینحال سهیمشدن این خاندان در شکلبخشی به پارهای از تحولات سیاسی این دوره و پسازآن، ازجمله پیامدهای غالب این مهاجرتها بود.
The analysis of historical events in Iran- most of them can be considered to be family-oriented- requires recognizing elites، local and tribal families، explaining their relationship with governments، and also understanding movements of this effective group. This research، with a historical approach and emphasis on the political and social issue of immigration، tries to explain backgrounds and consequences of the immigration of the majority of Shiraz Hashemieh family (1207-1245 AH). The findings of this research show that the immigration of this family to Tehran and other cities was due to several factors such as: the fragmentation of Zandieh dynasty، the shift of the political and administrative power from Shiraz to Tehran، limited insights of Qajar family and their urgent need for elites، the organizational capacity of the Hashemieh family، the political vulnerability of the city of Shiraz، and so on. In general، the main consequences of these immigrations were to help establish and consolidate the Qajar power basis، legitimize and overcome upcoming crisis، suppress Hashemieh family of Shiraz during Fath Ali Shah، and maintain and make them contribute to the following political developments.
خلاصه ماشینی:
دراینمیان، مهاجرت ادواری و دائمی بخش عمدهای از نخبگان سیاسی و هنری و علمی شیراز و ایالت فارس، بهویژه خاندان هاشمیه شیراز که در رأس آن حاجابراهیم کلانترشیرازی قرار داشت، به تهران و دیگر شهرهای این دوره صورت گرفت که اهمیت خاصی داشت.
با تأسیس حکومت زندیه، در ایالت فارس دوران رکود و نابسامانی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی به پایان رسید و با انتخاب شیراز به مرکزیت سیاسی و اداری زندیه، این شهر سالهای رونق و شکوفایی خود را بازیافت؛ اما این دوره نیز مستعجل بود و با مرگ کریمخان زند در سال 1193ق/1779م، و آغاز دستهبندیها و درگیریهای خونین بازماندگان و خوانین زند، شیراز دوباره دچار رکود شد.
خان زند سلطنت خود را مدیون مساعدتهای حاجابراهیم کلانتر و خاندان هاشمیه میدانست؛ اما رویدادهای بعدی زمینههای سوءظن و شکاف بین آنها و درنهایت، سقوط زندیه و درعینحال مهاجرت بخش عمدهای از خاندان هاﺷﻤﻴﮥ شیراز را فراهم کرد.
آقامحمدخان پس از تحکیم پایههای قدرت خود و ازمیانبرداشتن رقبای داخلی، به جنگ با لطفعلیخان پرداخت و درگیریهای متعدد و خونینی بین آنها رخ داد؛ اما سرانجام در سال 1209ق/1794م، زمانیکه حاجابراهیم کلانتر و خاندان هاشمیه دروازههای شیراز را بر روی لطفعلیخان زند باز نکردند و خان زند تسلیم حاکم بم شد و حاکم بم خان را تسلیم آقامحمدخان قاجار کرد، آقامحمدخان موفق شد که به عمر ﺳﻠﺴﻠﮥ زندیه پایان دهد (حسینیفسایی، 1367: 1/657و658؛ خورموجی، 1380: 553و554؛ دنبلی، 1351: 23؛ هدایت، 1373: 319؛ کوهمرهای، 1384: 86 ؛ شریفشیرازی، 1363: 385).