چکیده:
شناخت ارتباط میان نظام اخلاقی و حقوقی پرداختن به ابعاد مختلف تعامل قواعد اخلاقی و حقوقی، ازقبیل مبانی، اقسام، زمینهها و معیارهای تعامل است. فیلسوفان حقوق و اخلاق درباره امکان تعامل میان قواعد اخلاقی و حقوقی و بر فرض تعامل، در میزان آن اختلافنظر دارند. باوجوداین، پذیرش تعامل میان قواعد اخلاقی و حقوقی اجتنابناپذیر بوده و به نوعی در تمام نظامهای حقوقی وجود دارد. در اینجا سخن بر سر میزان تعامل و معیارهای آن است که براساس مبانی و مکاتب حقوقی، نظریههای مختلفی در این باره ارائه و نقد شده است. در این مقاله پس از تبیین دو نظریه حداکثری و حداقلی به بررسی نظریه تعامل در نظام حقوقی اسلام پرداخته شده است. سپس به این پرسش پرداخته شده است که چه ویژگیهایی موجب میشود بتوان برای یک قاعده اخلاقی، ضمانت اجرای حقوقی وضع کرد. در صورت به دست آوردن این ویژگیها میتوان به معیارهای استفاده از قواعد اخلاقی در حقوق دست یافت. مسئله دیگر در این حوزه به زمینهها و بسترهایی بازمیگردد که تعامل در آنها شکل میگیرد. در این باره میتوان به بهرهگیری از تعاریف قواعد اخلاقی در وضع قواعد حقوقی، بهرهگیری از روش قواعد اخلاقی، بهرهگیری از منابع قواعد اخلاقی، بهرهگیری از اهداف قواعد اخلاقی و بهرهگیری از ضمانت اجرای قواعد حقوقی در وضع حقوقی کردن اخلاق اشاره کرد.
خلاصه ماشینی:
با وضع ضمانت اجرای حقوقی برای قواعد اخلاقی، پس از مدتی به یک هنجار اجتماعی مورد قبول تبدیل شده و این امر به تأمین اهداف نظام اخلاقی کمک میکند.
پرسش اصلی این است که آیا در تحلیل و وضع قواعد حقوقی، اخلاق نیز باید اخذ شود ـ بهگونهای که کنار گذاشتن اخلاق از قلمرو مفهوم حقوق و در مقام تحلیل و تعیین مؤلفههای آن امکانپذیر نباشد ـ یا در تحلیل قواعد حقوقی باید قواعد اخلاقی را کنار نهاد و بدون توجه به آن بررسی کرد.
باوجوداین، این عده با تفکیک «اخلاق عمومی» از «اخلاق خصوصی» (Domingo, 2016: 133) معتقدند حقوق فقط در قواعد اخلاقی که جنبه عمومی دارد امکان دخالت داشته و اخلاق خصوصی را به دلیل اینکه نقض آن زیانی به جامعه نمیرساند، خارج از حیطه دخالت حقوقی میدانند.
ازآنجاکه دیدگاههای مختلف به موضوع اخلاق و حقوق و تعامل قواعد اخلاقی و قواعد حقوقی در چارچوب مکاتب حقوقی و اخلاقی شکل میگیرند، ازجمله موضوعات مهم و قابل بررسی در این بخش، مطالعه مکاتبی است که در آنها بیشترین و کمترین امکان تعامل قواعد وجود دارد (Dyzenhaus et al.
در نظامهای حقوقی دیگر مبنای مشروعیت نظری و منبع استخراج قواعد رفتاری در عقل یا فطرت یا عرف و مانند آن تعریف میشود و همین اختلاف در مبنا موجب اختلاف در تعامل میان اخلاق و حقوق شده است.
2. معیارهای تعامل اخلاق نسبت به حقوق حوزه بسیار گستردهای را شامل میشود و برای نظاممند کردن تعامل میان آنها و تبدیل قواعد اخلاقی نیازمند معیارها مشخص هستیم که کمتر به آن پرداخته شده است.