چکیده:
رابرت مری هیو آدامز کوشش میکند با ارائه تقریری جدید از نظریه امر الهی از آن دفاع کند. وی بیان میکند که نه خوبی اخلاقی بلکه فقط الزام اخلاقی را میتوان از طریق امر الهی توضیح داد. وی ابتدا با روش معناشناختی تحلیلی از معنای الزام اخلاقی به دست میدهد، سپس میکوشد با تعیین بهترین نامزدی که میتواند نقش معناشناختی الزام را ایفا کند ماهیت الزام اخلاقی را دریابد. از نظر آدامز مهمترین نقشی که از تحلیل معنایی الزام اخلاقی به دست میآید ویژگی میانفردی آن است. اوامر خداوند به سبب ویژگیهایی نظیر گناهکاری فرد در صورت نقض آنها و نیز عینیت آن اوامر بهترین نامزدی است که میتواند این نقش را به خوبی ایفا کند. وی با الهام از نظریه کریپکیـپاتنم بیان میکند رابطه میان امر خداوند و درستی/نادرستی عمل شبیه رابطه آب و H2O است. بنابراین نادرستی اخلاقی با مخالفت با اوامر خداوند خیرخواه و مهربان اینهمان است و به همین دلیل دارای ضرورت متافیزیکی است. برای دفاع از رای آدامز شایسته است «دیگری» بر گفتگوی فرد با خویشتن نیز دلالت کند و مراد از دیگری فقط فرد دیگر نباشد: دیگری خود فرد را نیز در بر میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"آدامز برای توضیح دقیق تر دیدگاه خود و بیان نقش های مدلول وا̀Uە «الزام »، ویژگی های مهم الزام اخلاقی را چنین برمی شمارد: (۱) فرد باید الزام های اخلاقی را جدی بگیرد و به آنها اهمیت دهد؛ (۲) فرد در صورت ارتکاب عملی خلاف الزام های اخلاقی گناهکار است و از طرف دیگران مورد سرزنش قرار میگیرد؛ (۳) فرد برای تبعیت از الزام های اخلاقی انگیزه دارد؛ و همچنین (۴) برای پیروی از آنها دلیل و توجیه دارد؛۲۴ (۵) بخشی از نقش الزام اخلاقی مبنی بر انجام دادن الزام و وظیفۀ اخلاقی و انجام ندادن آنچه به لحاı اخلاقی نادرست و خطاست باید به طور عمومی و در سطح جامعه القا شده باشد (٦-٢٣٥ ,١٩٩٩ Adams)، که این نکته به خصلت اجتماعی اخلاق که آدامز بر آن تأکید دارد اشاره میکند؛ (۶) الزام های اخلاقی دارای عینیت هستند، یعنی مستقل از باورهای ما هستند (٢٤٧ ,١٩٩٩ Adams).
۵. نتیجه گیری چنان که ملاحظه شد، رابرت آدامز کوشش میکند با فراهم آوردن پاسخی قابل دفاع به بخشی از مسئلۀ نسبت دین و اخلاق ، تقریری از نظریۀ امر الهی ارائه دهد که از اشکالات رایج پیشین که به تقریرهای دیگر این نظریه وارد آمده بود احتراز کند، و در عین حال ، مزایای این نظریه را خاصه عینیت الزام های اخلاقی و نیز حضور خداوند در عرصۀ اخلاق را دارا باشد."