چکیده:
مساله کلامی بداء در کتاب های کلامی شیعه جایگاه خاص خود را دارد. بداء به عنوان آشکار شدن امری از ناحیه خداوند بر خلاف آنچه ظاهر بوده است در کلام شیعه مطرح و در احادیث اهل تسنن نیز موجود است. آنچه محل کلام است این است که چگونه مساله بداء به خداوند نسبت داده می شود؟ از این جهت که بداء در مراحل خلقت(مشیت، اراده، قضا و قدر) موثر است. میرداماد در آراء خویش این مسئله را بررسی کرده و با توجه به نظریه حدوث دهری و قیاس بداء با نسخ و تقریری جدید از قدر، آن را تبیین نموده است. صدرالمتالهین ضمن مخالفت با شباهت نسخ با بداء تبیین خویش از بداء را با دو رویکرد متفاوت ارائه می نماید. مرحوم سید محمدکاظم عصار نیز با مبانی حکمت متعالیه و عرفان نظری دو تبیین از بداء ارائه نموده است. نوشتار حاضر ضمن تبیین مساله بداء از منظر این سه فیلسوف به نقد و بررسی آراء ایشان می پردازد.
خلاصه ماشینی:
"پرسش اساسی در این نوشتار آن است که چگونه می توان به بداء اعتقاد داشت درحالی که همه چیز در علم الهی معلوم است ؟ از سوی دیگر پرسش های فرعی دیگری حول این مسأله به وجود می آید از جمله اینکه با توجه به قانون علیت چگونه تاثیر دعا از مادون به مافوق قابل تبیین است ؟ و چگونه مبانی فلسفی و عرفانی میرداماد، صدرالمتالهین و سیدمحمدکاظم عصار در تبیین بداء مؤث ر بوده است ؟ ١)بداء در لغت و اصطلاح بدا در لغت به معنای ظاهر شدن است (المقری الفیومی،١٤٠٥ :٤٠/١) به تعبیر دیگر ظهور شئ بعد از خفا یا پیدا شدن رأی جدید است (فیروز آبادی ، ١٤١٢: ١٧٠/١ – جوهری، ١٤١٠ :٢٢٧٨/٦ - ابن فارس ،١٤٠٤ :١ /٢١٢ - ابن منظور، ١٤٠٨ :١/ ٣٤٧) و به اتفاق عامه و خاصه بداء به معنای لغوی برای خداوند به کار نمی رود."