چکیده:
اکثر مورخان دوران اسلامی، معمولاً بر آثار خود مقدمهای نوشتهاند و در آن چکیدهای از اندیشه، نگرش و بینش خود را دربارهی جهان، خدا و هستی ارائه کردهاند. از بررسی این مقدمهها، نکات بسیاری بهدست میآید که یکی از عمدهترین آنها، گرایشهای دینی و مذهبی ایشان است. مؤلفان این پ‍ژوهش برآنند تا بر مبنای شماری از مهمترین این مقدمهها، نخست، محورهای اصلی نگرش و بینش مورخان مسلمان به تاریخ و تاریخنگاری را تبیین و سپس تأثیر این نگرش را (به عنوان متغیر مستقل) در فرایند تاریخنگاری اسلامی و فراز وفرود آن در عصر خردگرایی و دورهی افول تمدّن اسلامی (به عنوان متغیر وابسته) بررسی نمایند.
خلاصه ماشینی:
از همان آغاز برخی مورخان، مقدمههایی- هرچند کوتاه- بر آثار خود می نگاشتند که بیشتر شامل تحمیدیههایی در ستایش خدا و پیغمبر اسلام (ص) و البته گاهی نیز جملاتی پراکنده و کوتاه دربارهی اثر خود بود؛ اما از همان اوان شکلگیری تفکر در تمدن دورهی اسلامی، برخی فلاسفه و متکلمان بر ادبیات تاریخی مورخان و فرضیات آنان حمله کردند و علمی بودن تاریخ و سودمندی آن را زیر سوال بردند.
در نهایت هم این فقیه، مورخ و مفسر بزرگ دورهی اسلامی که با حنابله، خوارج و روافض به شدت مخالف بود، از بیم مزاحمتهای احتمالی، شبانه و در خانه خود، دفن شد (همان، ص20)؛ با این حال -همانطور که اشاره شد- باید طبری را از اعاظم پیروان رویکرد شریعتمآبانه در تاریخ قلمداد کرد؛ چرا که وی راه خردورزی را بر تاریخنویسی خود بسته و رویکرد کاملا نقلی خود را با نگرش تاریخی به شدت دینیاش، در آمیخته است.
) و در مقدمهی مروج الذهب تعدادی از تألیفات خود در علوم دینی را ذکر نموده است (مسعودی، 1409، ج1، صص11-12) و اعتقاد خود به غضب الهی، در باب تحریفکنندگان کتابها و انگشتنما کردن آنها توسط خدا را کتمان نکرده است (همان، ج1، ص18)، اما ذکر این نکتهی دینی در مقدمهی تاریخ او، نمیتواند موجب رد فاصلهگیری او از قشریگری مورخان پیشین شود.
نکته جالب توجه در تاریخنویسی عصر انحطاط آن است که حتی در دوران اوج قدرت سیاسی نیز تحولی در ساختارهای اندیشه مورخان یافت نمی شود.