چکیده:
واژه «انصار» و «انصاری» از پرکاربردترین لقب های یاد شده در منابع تاریخی به ویژه «صحابه شناسی»، طبقات نگاری و منابع رجالی و زندگی نامه هاست. کاربرد این واژه در مطالعات تاریخی صدر اسلام، دو قبیله ساکن یثرب (اوس و خزرج) را به یاد می آورد؛ کسانی که با تدبیرهای حکیمانه پیامبر (ص)، اختلاف های درونی خود را کنار گذاردند و با نام انصار، به وحدت رسیدند. مفهوم انصار هنگامی آشکارتر شد که در برابر واژه مهاجران قرار گرفت. مهاجران و انصار دو گروه اصلی مسلمانان نخستین بودند که در روی دادهای دوران پیامبر اکرم (ص) بسیار تاثیر گذاردند. این پژوهش به پاسخ گویی بدین پرسش ها می پردازد: واژه انصار از دید زبان شناسی تاریخی، از چه هنگامی در قالب نام گروهی از افراد به کار رفت، چرا پدید آمد و چه روندی را در تحول معنایی گذراند؟
خلاصه ماشینی:
دشمنان پیامبر و مهاجران، در سال اول و دوم هجری آنان را تهدید نکردند و از اینرو، نام گرفتن بومیان به انصار در این دوره، نه تنها کارکرد و ضرورتی نداشت که با درونمایه پیمان عقبه ناسازگار بود.
<H2>نخستین نصرت بومیان</H2> بر پایه روایات معروف، بهرغم صدور حکم جهاد در نخستین سال پس از هجرت، مردمان یثرب درباره رفتن به سوی کاروانهای تجاری قریش و تعرض به آنها، از پیامبر (ص) فرمان نمی پذیرفتند (واقدی، 1409، ج 1، ص11؛ ابنسعد،1410، ج 2، ص4)، اما با بالا گرفتن نزاع میان قریشیان مکه و قریشیان مهاجر به مدینه، نبردهای فراوانی میان آنان روی داد و رابطهای تازهای، میان بومیان مسلمان و مهاجران پدید آمد که خود سرآغاز نبرد بدر بود.
بهرغم اینکه بر پایه پیمان عقبه دوم، آنان درباره یاری دادن آن حضرت در برابر قریش بیرون از یثرب تعهدی نداشتند (ابنسعد، همان، ج 2، ص6)، تصمیم سعد بنمعاذ به نمایندگی از دیگر بومیان و به پیروی از پیامبر و وحی الهی (همان، ص14؛ ابنجریر طبری، 1387، ج2، ص141)، سرآغاز دوره تازهای در روابط دیگر مهاجران با پیامبر (ص) شد که پس از آن دیگر نمیتوان از کارهای آنان با واژههای «آوی» و «منع» یاد کرد.
گمان میرود این نام بیش از اینکه به انگیزه اتحاد اوس و خزرج با یکدیگر و فراموش کردن دشمنیهای دیرینه آنها به کار رفته باشد، با انگیزه جداسازی بومیان از مهاجران فراگیر شده است؛ زیرا اوسیان و خزرجیان نیز در بدر (واقدی، همان، ج 1، ص19)، احد (همان، ص199)، خیبر (همان، ج2، ص649)، وادیالقری (همان، ج2، ص710)، فتح مکه (همان، ج2، ص820.