چکیده:
مقدمه:هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای هویت اخلاقی در رابطه ی میان باورهای اساسی
و بهزیستی ذهنی است. روش: به همین منظور، 495 دانشجوی دختر و پسر دورهی کارشناسی با
میانگین سنی 21 اواخر نوجوانی و ظهور بزرگسالی از دانشگاه های شهر تهران به روش تصادفی
مقیاس بهزیستی ذهنی شامل مقیاس رضایت از ، BBI انتخاب شدند و به سیاههی باورهای اساسی
پاسخ دادند. MIQ زندگی و مقیاسهای عاطفهی مثبت و عاطفه ی منفی و مقیاس هویت اخلاقی
افتهها: یافتههای تحلیل مسیر نشان داد که برازش مدل مورد نظر مناسب است. همچنین ضرایب ی
مسیر حکایت از تاثیر غیرمستقیم باور به دنیای معنادار و دنیای نیکنهاد با واسطهی عامل یکپارچگی
اخلاقی از هویت اخلاقی از میان باورهای اساسی بر بهزیستی ذهنی دارد. همچنین نتایج پژوهش،
فقدان نقش واسطه ای مولفه های هویت اخلاقی را در رابطه ی میان باور به حمایت دیگران، خود مطلوب و روابط مطلوب با بهزیستی ذهنی نشان میدهد. نت جه گ ری: به نظر میرسد که هویت
اخلاقی میتواند میان برخی روابط باورهای اساسی و بهزیستی ذهنی نقش واسطه داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
"بحث و نتیجهگیری هدف این مطالعه، بررسی این مطلب است که آیا باورهای اساسی، یعنی باور به دنیای معنادار، دنیای نیکنهاد، خود مطلوب، روابط مطلوب و حمایت دیگران را میتوان پیشایندهای ابعاد هویت اخلاقی دانست و آیا بهزیستی ذهنی میتواند پیامدی مناسب برای ابعاد هویت اخلاقی باشد؟ و در آخر آیا ابعاد هویت اخلاقی میتوانند در رابطه میان باورهای اساسی و بهزیستی ذهنی در دورهی شکلگیری هویت اخلاقی، نقش واسطه داشته باشند؟ به طور کلی یافتهها نشان دادند که مدل مفهومی با دادهها برازش مناسبی دارد؛ به نحوی که باورهای اساسی از طریق مؤلفههای هویت اخلاقی بر بهزیستی ذهنی اثر داشته و 40 درصد از تغییرات آن را تبیین میکنند.
2- اثر مثبت و معنادار باور به روابط مطلوب بر مؤلفهی اعتماد به خود اخلاقی: حاصل تجمیع این یافته با یافتهی هاردی و کارلو (6) که نشان دادهاند محوریت اخلاق در افراد، بر چگونگی درک و پذیرش دیگران توسط آنها تأثیر میگذارد و نیز نتایج پژوهش اشلنکر، چمبرز و لی (19) که نشان میدهد افرادی که سطح تعهدات اخلاقیشان بالاتر است، بیشتر مورد تکریم دوستانشان قرار میگیرند و بستر ایجاد روابط مطلوب برای آنها مساعدتر است ، حاکی از وجود رابطهای دوسویه میان یکی از مؤلفههای هویت اخلاقی و ایجاد روابط مطلوب است."