خلاصه ماشینی:
"نکته دومی که در ادبیات کودک و نوجوان هم محل بحث است،این است که ما شخصیتهای دینی را تا چه مقدار میتوانیم قابل دسترس معرفی بکنیم؟پیامبران،معصومان و شخصیتهای تاریخ اسلام را،چگونه ترسیم کنیم؟وقتی میخواهیم حضرت علی یا امام حسین و یا حتی صحابه را معرفی کنیم،آیا ما میتوانیم اینها را به عنوان انسانهای قابل دسترس معرفی کنیم یا باید به عنوان انسانهای مقدس و غیرقابل دسترس در کارمان و قصهءمان و یا در کتابمان ارائه بدهیم؟ این هم از بحثهای جدی است که آن دوتا جریان فکری به نظرم اینجا خودش را نشان میدهد.
این نکته را باید در نظر گرفت و مرتبط با همین، یک بحث دیگر هم هست بحث یسر و سهولت کهنموییزاده: در بررسی کتاب کودک و نوجوان واقعا آدم حیرت میکند که چطور اینهمه کتاب بیمحابا چاپ میشود آیا فقط به این دلیل که موضوع نماز و در کتابی ذکر شود، کتاب دینی نامیده میشود؟ مهریزی: ما در دین،مرز خاصی که نتوانیم از آن تجاوز کنیم و یا تخیل را به آن را ه بدهیم، نداریم.
حالا اگر ما یک استثنا برای آن پیدا میکنیم و در بعضی از موارد که دورغ میتواند به یک کار خیر منجر شود،آن هم محل بحث است که اصلا دروغ میتواند مصلحتآمیز باشد؟یکی از دوستان ما،در پایاننامهاش نوشته بود که این حرف غلطی است و چه کسی گفته دورغ میتواند مصلحتآمیز باشد؟ هیچکجا دروغ مصلحتآمیز نیست.
فکر میکنم که اگر جای دیگری بود،جا داشت که خیلی روی این بحثها تأمل شود،ولی خب،هم موضوع صحبت اجازه نمیدهد که ما وارد بحث اصلی ایشان شویم(یعنی بحث اصولگرایی و اخباریگری)و هم ما به نوعی دغدغهء خودمان را که ادبیات کودک است،در این مجموعه دنبال میکنیم."