چکیده:
با گذشت نزدیک به 150 سال از انتشار کتاب منشأ انواع، هنوز هم «نظریه تکامل» جولانگاه اندیشهورزی متفکران علم و دین است. این نظریه از مؤلفههای گوناگونی شکل یافته که فهم نادرست آن در بسیاری از موارد به جدالهای بیهوده انجامیده است. از جمله این مؤلفهها، «انتخاب طبیعی» است. ریچارد داوکینز از جمله زیستشناسانی است که با تکیه بر انتخاب طبیعی میکوشد خدا را انکار کند. او این مؤلفه را «ساعتساز نابینا» دانسته و کتاب مشهوری با همین نام نگاشته است. اما باید دانست که پذیرش ساعتساز نابینا، هیچ منافاتی با خداباوری ندارد؛ زیرا بسیاری از فیلسوفان اسلامی نیز همانند داوکینز به ساعتساز نابینا در طبیعت باور داشتهاند و درعینحال این نظرگاه را در مقابل خداباوری خود نمیدانند. از سوی دیگر، ساعتساز نابینای فیلسوفان مسلمان بهجای انتخاب طبیعی، صور فلسفی یا همان فواعل طبیعی است که در طول فاعلیت خدا به تغییر و تکامل انداموارههای طبیعی میپردازد.
Although some one hundred fifty years haves passed since On the Origin of Species was published، the theory of evolution is still a matter of interest to the scholars of religion and science. This theory consists of various components the misunderstanding of which has given rise on most cases to futile disputes. One such component is 'natural selection'. Relying on 'natural selection، Richard Dawkins، a biologist tries to refute the existence of God. He calls this component 'a blind watchmaker' which is also the title of one of his books. This has however to be understood that the acceptance of a blind watchmaker is not in contradiction with the existence of |God. This is because like Dawkins many Muslim philosophers believe in the existence of a blind watchmaker in nature holding that this is not something running counter to the existence of God. Unlike natural selection، Muslim philosophers' blind watchmaker is the philosophical forms and natural agents which work in a linear way with divine agency paving the ground for the evolution of natural organs.
خلاصه ماشینی:
انتخاب طبیعی داروینی نظریه تکامل که با انتشار کتاب منشأ انواع چارلز داروین به شکلی نوین پا به عرصه علم نهاده، از چنان اهمیتی در تغییر نگرش به طبیعت برخوردار است که برخی آن را «بزرگترین انقلاب فکری در تاریخ اندیشه بشریت» میدانند (مایر، 2001م، ص32).
این عنصر، از نگاه ارنست مایر ـ که بسیاری به او لقب داروین قرن بیستم دادهاند ـ از جمله مفاهیمی است که داروین در مواجه با مخالفان خود از آنها استفاده کرد و «پایه و اساس فلسفه زیستشناسی نوین را برای دوران پس از 1850 پدید آورد» (مایر، 2001م، ص126).
به همین دلیل، روشن است که چرا او این جمله را در فصل چهارم کتاب منشأ انواع بیان کرده است: اگر بتوان نشان داد که عضو پیچیدهای وجود دارد که به روشی غیر از تغییرات کوچک و متوالیِ بسیار زیادی پیدا شده باشد، نظریه من کاملاً مردود است (Darwin.
نتیجه اینکه فلاسفه نیز همانند داوکینز، تمام تغییرات فرگشتی را در جهان طبیعت، به عاملی مادی و طبیعی نسبت میدهند؛ با این تفاوت که عامل مادی داوکینز، ساعتساز موهوم و نابینایی است که از بیرون به ارگانیسمها فرمان میدهد، ولی از نگاه فیلسوفان، ساعتساز واقعی جهان و «منشأ تمام حرکات طبیعی، طبیعت است» (مطهری، 1377، ج13، ص900)؛ طبیعتی که در درون هر ارگانیسمی واقعاً وجود دارد و قابل اثبات است.
او در عبارتی (ابنسینا، 1405ق، ص283) چنانکه صدرالمتألهین به شرح آن پرداخته، مدعی است یکی از توجیهات درباره علت غاییِ موجودات طبیعی، آن است که بگوییم چون در طبیعت، تفکر و اندیشه وجود ندارد، صورت و غایت فعلِ فاعلهای طبیعی، هم در فاعل طولی آنها به شکلی اقوی و هم در طبیعت به صورت تسخیری و ضعیف وجود دارد (صدرالدین شیرازی، بیتا، ص244 و 258).