چکیده:
بدا، از جمله مسائل بسیار پیچیده و رمزآلودی است که متکلمان و فلاسفه اسلامی درآثارکلامی و فلسفی شان، آن را مورد بحث قرارداده اند. بدا درلغت، به معنای ظهور و آشکار است، زمانی که این معنا به خدانسبت داده شود، این گونه تلقی می شود که گویی با علم خداوند درتعارض قرار می گیرد؛ ازاین رو متکلمان اهل سنت، شیعیان را در مورد اعتقاد به بدا مورد نکوهش قرارداده اند و عنوان کرده اندکه ائمه شیعه و پیروانشان، بدا را درباره خدا جایز می دانند؛ این درحالی است که متکلمان شیعی، هیچ گاه مفهومی را که با علم الهی درتضاد باشد، از این واژه درک و تبیین نکرده اند؛ بلکه با استناد به آیات و روایات، معنای عمیقی را یافته اند که در منظومه معرفتی شیعه جایگاه بلندی را به خود اختصاص داده است.
دراین نوشتار، آموزة بدا ازمنظر دو اندیشمند بزرگ اسلامی، علامه مجلسی و شیخ طوسی مورد بررسی قرارگرفته است. تلقی علامه مجلسی از آموزه بدا، این معنا است که خداوند حوادث و امورعالم را درلوح محو و اثبات، ثبت کرده و هرگاه بخواهد، براساس مصالح بندگان آن را تغییر می دهد و این تغییر وتصرف، همان بدا است که درآیات روایات به آن اشاره شده است؛ اما شیخ طوسی معتقد است که معنای مصطلح بدا- چه درعالم تکوین و چه درعالم تشریع- عین نسخ است و نسخ ازجانب خداوند براساس تغییر علل و شرایط احکام، حوادث و اقتضای مصالح و مفاسد، انجام می¬گیرد.
خلاصه ماشینی:
"نکته دیگری که علامه مجلسی در این عبارت به آن اشاره کرده، فلسفه طرح آموزه بدا ازجانب معصومین است؛ یعنی چرا ائمه روی این مسئله تأکید کردند و انگیزه آنها از تأکید چه بوده است؟ علامه، علت ورود بدا به مباحث اعتقادی را دیدگاه های مطرح شده از جانب یهودیان، بعضی پیروان مکتب اعتزال و هم چنین، بعضی از فلاسفه- که به ظهور و کمون و یا به عقول عشره و نفوس سماویه معتقد بودند- می دانند؛ زیرا آنان خدا را از مالکیت همان، ج2، ص85.
به این معنا که اخباری که در مورد احکام شرعی وارد شده، بدا درآنها عین نسخ است و اخباری که درمورد حوادث تکوینی وارد شده، درآنجا به معنای تغییر شرایط ـ علل ـ اشیا است؛ چون ما به تغییر شرایط آگاه نیستیم و آنچه را که اتفاق می افتد، گمان می کنیم برای خدا بدا حاصل شده است؛ درحالی که این ظهور و آشکار شدن، برای ماست، نه برای خدا و خدا، همواره به اشیا- چه قبل از ایجاد و چه بعد از ایجاد آنها- علم دارد و تبدل درعلم و اراده خدا، جایز نیست.
باز مینویسد: «والضرب الآخر مایجوز تغیره فی نفسه» 3 ؛ نوع دیگر، اخباری است که ممکن است آنچه آنها از آن خبر می دهد، تغییر کند؛ زیرا مصلحت، تغییر می کند و مصلحت هم- براساس شرایط- قابل تغییر است؛ به عبارت دیگر، ازدیدگاه شیخ طوسی، بدا برای خداوند، به وسیله علل وشرایط اشیای عالم حاصل می شود، زمانی که علل وشرایط اشیا تغییر کرد، مصالح و محمدبن الحسن الطوسی، العدة فی اصول الفقه، ج2، ص495."