خلاصه ماشینی:
ادعاهایی که به شکل زیر بیان می شوند موجب غفلت اشخاص می شود: اخلاق فضیلت به «بودن» می پردازد نه «انجام دادن»، اخلاق فضیلت توجه خود را معطوف به این می دارد که «چگونه شخصی باید باشم؟» اما به اینکه «چه باید بکنم؟» وقعی نمی نهد، این رویکرد، عامل محور است تا عمل محور، منتقدان این رویکرد، آن را کلا از دادن هرگونه راهکار عملی عاجز می دانند و به همین خاطر آن را به جای آنکه یک رقیب هنجاری برای فایده باوری و وظیفه گرایی تلقی کنند، بهمنزلة مکمل آن دو رویکرد لحاظ می کنند.
دیدگاه عجیب تر این است که ادعا دارد کل چیزی که اخلاق فضیلت می تواند ارائه دهد این است که «نمونهای اخلاقی را در نظر بگیرد و آنچه را فرد انجام می دهد، اعمال کند» مثلا دختر پانزدهساله ای که به او تجاوز شده و سعی می کند در این باره که آیا سقط جنین بکند یا نکند، تصمیم بگیرد، باید از خود این سؤال را بپرسد که «آیا اگر سقراط در موقعیت من قرار داشت، به سقط جنین مبادرت می کرد یا نه؟» لیکن اشکال حاضر، تذکراتی را که آنسکوم ارائه می داد، نظیر اینکه می گفت در قواعدی که در قالب عبارات فضیلت و رذیلت (قواعد فض!) بیان می شود، راهکارهای عملی فراوانی یافت می شود مثل «انجام بده آنچه را که درست/مهربانانه است» و «انجام مده آنچه را که نادرست/نامهربانانه است» در نظر نمیگیرد (Hurtshouse: 1999).