چکیده:
مدارا در فرهنگ مفاهیم سیاسی به معنای تسامح، دیگرپذیری، پذیرش امر غیر قابل قبول و نیز نوعی رواداری و عدم تداخل و تقابل با آرا، عقاید، نگرش، رفتار و ... دیگران علیرغم عدم پذیرش و مقبولیت آنهاست. از اینرو تعریفی سلبی است و نتیجه آن تحمل دیگران و مدارا کردن با آموزهها و باورهای افراد و مسلکهای مختلف اجتماعی و دینی است و از منظر درون دینی نیز فضیلتی اخلاقی است که به گونة فردی و اجتماعی مطرح میشود. رفتاری مهربانانه و هدایتگرانه با خود به منظور انقیاد نفس و نیز هدایت افراد برای ساختن جامعة انسانی و متعالی است بدین ترتیب مدارا هم موجب شکوفایی انسانیت انسان و هم عامل تحقق جامعه انسانی میگردد. بدیهی است اتصاف به این صفت اخلاقی ـ عرفانی و اجرای درست و معقول آن نیازمند سلوک علمیو عملی است. نگارنده در این پژوهش به تبیین مولفهها، مبانی، ضرورت و تاثیر آن در تعالی فرد و جامعة متعالی با رویکردی به اندیشة عرفانی و سیره امام خمینی میپردازد.
Tolerance in political jargon means toleration and acceptance of the other as well as acceptance of unacceptable issues and a kind of lenience and lack of confrontation with the viewpoints and beliefs of individuals and socio-political schools of thought. This approach is philosophically a rational issue, for it is based on a perception of priorities and self-restraint. From intra-religious perspective, it is an ethical virtue, whose aim is self-restraint and sublimation in individual field and preparation of a suitable ground for the growth of different individuals in the society. In this approach, tolerance and lenience do not stem from indifference or self-weakness, rather it is a rational behavior which leads to actualization of humanity of man and also realization of an ideal human society. Hence, acquisition of this attribute in individual field as well as its proper and rational implementation in civil society requires understanding of its limits, expanses and conditions. In the political and social field, Western thinkers have extensive discussions in support or rejection of tolerance. They maintain that the essence of the idea of tolerance has emerged from the intra-religious arguments and tries to defend religious tolerance. The present article is an attempt to review the ideas of Western thinkers as well as the history of tolerance and then the factors, principles, necessity and impacts of tolerance in sublimation of individual and society are discussed from the viewpoint of Imam Khomeini.
خلاصه ماشینی:
در این میان متفکران برجسته ای در مغرب زمین از تساهل و مدارا نسبت به آرا و اندیشه هـا و آموزه های پیروان مذاهب و عقاید مختلف سخن گفته اند که به برخی از آنها اشاره میشود: جان استوارت میل ٢ دیدگاه های خود را دربارة ضرورت تساهل و مـدارا نسـبت بـه عقایـد و افکار گوناگون اعم از دینی و غیردینی با دلایل مختلف تبیین نموده است (میـل ١٣٧٥: ١٤٥-٥٧) در نگاه او تساهل نه تنها در حوزة سیاست بلکه در حوزة اخلاق نیز دارای اهمیـت اسـت و از آنجـا که در زمرة فیلسوفان فایده گرا محسوب میشود، تساهل را در مسائل اخلاقی نیز به کار میبرد و 1.
وظیفۀ حاکم مدنی آن است که از طریق تأمین و اجرای بیطرفانۀ حقوق یکسان ، تصرف درست و عادلانۀ امور متعلق به زندگی دنیوی را برای همۀ مردم به طور کلی و برای هـر یـک از اتباع به طور خاص تأمین نماید (بومر ١٣٨٠: ٤٥١) به اعتقاد او بهترین شیوه برای رسیدن به امنیت و سعادت (دنیوی) در جامعه ای که با تنوع اندیشه و باور مواجه است ، آسان گیری در باورهاست از اینرو توصیه میکند برای رسیدن به این هدف باید از دخالت ایمان و دین پرهیز کرد؛ زیـرا هـر کس به حسب وجدان -که امری الهی است - مـذهب خـود را انتخـاب مـیکنـد و بـه آن ایمـان میآورد و به انجام اموری ملتزم میشود.