چکیده:
در منظومههای عاشقانهای که به نام یوسف و زلیخا سروده شده است و نیز ابیاتی که به این موضوع تلمیح دارند، شاعران ضمن الهام گرفتن از یک واقعیت بیرونی و با تکیه بر نیروی تخیل خویش، این داستان را ابزاری برای بیان مقصود و تأثیر بر مخاطب قرار دادهاند. در این مقاله علاوه بر پرداختن به بیان تفاوتهای موجود در روایت قرآن و تورات از ماجرای زلیخا، توصیف شاعران از شخصیت وی و تلمیحات شعری آنان مورد بررسی قرار گرفته است، در این سرودهها دو نگاه کلی دیده میشود، یکی نگاه عینی و منفی به شخصیت زلیخا که بیانگر شخصیت واقعی اوست و دیگر، نگاه مثبت به وی که گرچه از نظر تاریخی دارای اعتبار چندانی نیست و در واقع تعیین کنندهی جایگاه تخیلی او در شعر فارسی است اما به دلیل ارتباط زلیخا با حضرت یوسف و تأثیرپذیری او از این شخصیت الهی، جلب توجه شاعران را در پی داشته است. با وجود مقالاتی که در زمینهی این داستان نوشته شده است اهمیت این جستار در این است که تا کنون تحقیق مستقلی دربارهی نوع نگاه شاعران به شخصیت زلیخا انجام نشده است. این تحقیق بهصورت توصیفیتحلیلی انجام گرفته و سعی بر آن بوده است که از سرودههای همهی سبکهای شعری استفاده شود هرچند که توجه به این ماجرا در اشعار شاعران سبک هندی بهویژه صائب تبریزی از نمود بیشتری برخوردار است.