چکیده:
ارتقاء میزان رفاه بشر و همچنین افزایش یکپارچگیهای اجتماعی، همواره مورد توجه محققین و سیاستمداران و مردم کشورهای مختلف بوده است. کشور هند، به عنوان یکی از بزرگترین دموکراسیهای جهان، میتواند محل توجه محققان جهت مطالعه تعامل توسعه و نابرابریهای اجتماعی گردد. در این مقاله، پس از تبیین مفاهیم دموکراسی و شاخص توسعه انسانی، زمینهها و علل توسعه سیاسی هند مورد توجه قرار گرفته و در نهایت، رابطه بین دموکراسی و توسعه انسانی بررسی شده است. روش انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و دادههای این پژوهش از گزارش 2014 توسعه انسانی ملل متحد و گزارشهای رتبه دموکراسی کمبل و همکارانش، بدست آمده است. جهت تجزیه و تحلیل دادههای این تحقیق از آزمون همبستگی پیرسون در نرمافزار تحلیل آماری SPSS 19 استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که بین دموکراسی در هند و شاخص توسعه انسانی این کشور رابطه معناداری وجود ندارد اما دموکراسی در این کشور دارای روندی رو به رشد میباشد.
Increasing human well-being, as well as increasing social integration, has always been a concern for researchers and politicians and people from different countries. India, as one of the largest democracies in the world, can attract researchers to study the interaction of development and social disparities. In this article, after explaining the concepts of democracy and the index of human development, we consider the context and causes of political development in India. Finally, the relationship between democracy and human development was studied. The methodology of this research is descriptive-analytical and data for this report are derived from the Human Development Report of the United Nations Development Program (UNDP) and Campbell Democracy Index of Campbell and colleagues. To analyze the data, Pearson correlation test was used in SPSS 19 statistical software. The results of this study indicate that there is no meaningful relationship between democracy in India and its human development index, but democracy in this country has a growing trend.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله ، پس از تبيين مفاهيم دموکراسي و شاخص توسعه انساني، زمينه ها و علل توسعه سياسي هند مورد توجه قرار گرفته و در نهايت ، رابطه بين دموکراسي و توسعه انساني بررسي شده است .
لذا با توجه به سابقه دموکراسي در کشور هند، پرسش اصلي که اين مقاله به دنبال پاسخ آن ميباشد اين است که «آيا رابطه اي بين دموکراسي و توسعه انساني در هند وجود دارد؟» ٢-١- اهداف و ضرورت تحقيق بخش اعظم جمعيت کشورهاي در حال توسعه ، که عرصه کاربست انواع الگوهاي توسعه بوده اند، با فقر دست به گريبان بوده و از حداقل امکانات رفاهي محروم اند (زاهدي، ١٣٩٣: ١٣).
از اين رو، ميتوان به اهميت و ارزش هريک از اين دو مقوله پيبرد و از آنجايي که تنوع فرهنگي و تجربه دموکراسي در هند، به عنوان يکي از بزرگترين دموکراسي هاي جهان ، عامل انگيزنده جهت مطالعه تعامل دموکراسي و توسعه انساني ميباشد، هدف از انجام اين پژوهش ، بررسي رابطه بين دموکراسي و توسعه انساني در کشور هند است .
نتايج حاصل از اين پژوهش که از داده هاي مربوط به بازه زماني سال هاي ١٩٩٦ الي ٢٠١٠ استفاده کرده ، حاکي از وجود يک ارتباط مستقيم و معنيدار ميان دموکراسي و سطح توسعه انساني کشورهاي مورد مطالعه است (بافنده ايماندوست و منتظري و پايه دار، ١٣٩٢).
٧- نتيجه نتايج حاصل از اين پژوهش نشان مي دهد که در سال هاي مورد بررسي، بين دموکراسي در هند و شاخص توسعه انساني اين کشور رابطه معناداري وجود ندارد.