چکیده:
در این مقاله دیدگاه میرداماد در خصوص وجود و ماهیت و رابطه آن دو بیان می گردد و ضمن مشخص شدن موضع صریح او در خصوص اصالت ماهیت، افکار این فیلسوف بزرگ اصالت ماهیتی در مورد معنا و نیز جایگاه هستی شناسانه وجود و ماهیت و اینکه با چه نظری می توان به اعتباریت وجود قائل شد و ماهیت اصیل چگونه است، روشن می گردد. در حقیقت این مقاله و هر تحقیق دیگری در خصوص دیدگاه های مبتنی بر اصالت ماهیت، راه را برای شناخت اصالت وجود و همه آنچه که به عنوان رسوبات دیدگاه ماهوی در حکمت متعالیه باقی مانده است هموار می سازد. البته نوشتار حاضر منحصر به بررسی نظرات میرداماد است و مقایسه کامل این نظرات با حکمت متعالیه تحقیقاتی دیگر می طلبد.
خلاصه ماشینی:
"عمده عبارات وی مربوط به بحث عینیت ماهیـت و وجـود واجـب تعـالی اسـت کـه از مهـم تـرین مبـاحثی اسـت کـه سـخنان وجـود انگارانـه برخـی فیلسـوفان پیشـین از جملـه سهروردی را نیز در پی دارد و اما بیانات میرداماد در ایـن مبحـث : « آنچـه در عـالم تقـرر است ، اگر حقیقتش بنفس ذاته متقرر باشد و بنابراین بذاته مبدأ انتزاع و مصـداق حمـل موجود باشد(طوریکه مطابق مفهوم محمول (وجود)، همان نفس موضوع باشـد)، او قیـوم واجب بالذات است و اگر ذاتش ، متقرر بذاته نباشد، بلکه ماهیتش از غیر خودش مجعـول باشد، در این صورت ذاتا مبدا انتزاع وجود و مصداق حمـل موجـود و مطـابق آن نیسـت ؛ بلکه انتزاع وجود از چنین متقرری به دلیل افاضه جوهر ماهیـت و نفـس ذاتـش از جانـب جاعل است آن هم به جعـل بسـیط و از جهـت اسـتناد بـه جاعـل .
لوازم و نتایج اصالت ماهیت جهـت تکمیل بحث اشاره های کوتاهی به برخی لوازم و نتایج نظریه اصالت ماهیت در فلسفۀ میرداماد میگردد اما بررسی کامل تر آنها تحقیقات جداگانه ای میطلبد: نفی وجود ذهنی از واجب : میرداماد در مواضع متعددی وجود ذهنی و امکان ارتسام ماهیت واجب در ذهن را رد میکند، از جمله در قبسات ابتدا استدلال میکند که انحفاظ ماهیت و جمیع جوهریات آن در هر نحو از انحاء وجود که باشد، واجب است و نحوة وجود ذهنی و یا خارجی از جوهر ذات انتزاع میشود سپس ادامه میدهد: « اگر شیء ماهیتی وراء وجود داشته باشد، صحیح است که ماهیتش با انطباع در ذهنی، وجودی ارتسامییابد و ماهیتش از حیث این وجود انطباعی از تقرر اصیل و وجود متاصل در خارج جدا گردد."