چکیده:
ﻣﻮﺟﻮد ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ اﺻﻞ ﺷﻨﺎﺧﺖ و ﺑﻪ ﻃﺮﯾﻖ اوﻟﯽ، ﻣﻮﺿﻮع ﻣﺎﺑﻌﺪاﻟﻄﺒﯿﻌﻪ اﺳﺖ. ﻟﻔﻈﯽ ﮐﻪ در وﺟﻮدﺷﻨﺎﺳﯽ اﺑﻦ ﺳﯿﻨﺎ ﺑﻪ ﺗﺒﻊ ارﺳﻄﻮ ﻧﻘﺶ ﮐﻠﯿﺪی دارد ، »ﻣﻮﺟﻮد« اﺳﺖ. ﻣﻮﺿﻮع ﻓﻠﺴﻔﻪ » ﻣﻮﺟﻮد ﺑﻪ ﻣﺎﻫﻮ ﻣﻮﺟـﻮد و ﻋـﻮارض ذاﺗـﯽ آن« اﺳﺖ. ﻣﻔﻬﻮم »ﻣﻮﺟﻮد« ﻣﻔﻬﻮم ﻋﺎﻣﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺎﮐﯽ از ﻣﻄﻠﻖ واﻗﻌﯿﺖ اﺳـﺖ و ﺗﻨﻬـﺎ ﻣﻔﻬـﻮﻣﯽ اﺳـﺖ ﮐـﻪ درﺑﺮﮔﯿﺮﻧﺪه ﻫﻤﮥ ﭼﯿﺰﻫﺎﺳﺖ. از ﻧﻈﺮ اﺑﻦ ﺳﯿﻨﺎ ﻣﯽﺗﻮان ﻣﻮﺟﻮدی را در ﺧﺎرج ﺗﺼﻮر ﮐﺮد ﮐﻪ ﺻﺮف وﺟﻮد و ﺑـﺪور از ﻣﺎﻫﯿﺖ اﺳﺖ )ﺧﺪاوﻧﺪ(؛ ﻣﯽﺗﻮان ﻣﻮﺟﻮدی را در ﺧﺎرج در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﮐﺐ از »وﺟـﻮد « و »ﻣﺎﻫﯿـﺖ « اﺳـﺖ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎت(. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ اﺑﻦ ﺳﯿﻨﺎ ﺑﺎ ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﺑﻪﻋﻨﻮان »ﻣﻮﺟﻮد« ﺳﺮوﮐﺎر دارد ﮐﻪ از اﺻﻞ واﻗﻌﯿﺖ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻣﯽﮐﻨـﺪ و ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺎﻫﻮی و ﻏﯿﺮ ﻣﺎﻫﻮی ﺑﺎﺷﺪ. درﺑﺎره ﺧﺪاوﻧﺪ »وﺟﻮد ﻣﺤﺾ« اﺳﺖ و درﺑﺎره ﻣﺨﻠﻮﻗﺎت ﻣﺮﮐـﺐ از وﺟـﻮد و ﻣﺎﻫﯿﺖ و »ﻣﻮﺟﻮد« اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ وﺟﻮد در اﻧﺪﯾﺸﻪ اﺑﻦ ﺳﯿﻨﺎ در ﭘﻨﺞ ﻣﻌﻨﺎ ﺑﮑـﺎر ﻣـﯽ رود: وﺟـﻮد ﺧـﺎص؛ وﺟـﻮد اﺛﺒﺎﺗﯽ؛ ﻓﻌﻞ وﺟﻮد دادن؛ ﻓﻌﻞ ﺑﻮدن و وﺟﻮد راﺑﻂ. وﺟﻮد ﯾﺎ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی اﺳـﻤﯽ ﺑﮑـﺎر ﻣـﯽ رود ﺑـﺮ ﺳﺮﺷـﺖ اﺷـﯿﺎء و ﻣﻮﺟﻮدات اﻃﻼق ﻣﯽﺷﻮد )وﺟﻮد ﺧﺎص( ﯾﺎ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﻋﺎم دﻻﻟﺖ دارد ﮐﻪ ﺻﻔﺖ ﻣﺸﺘﺮک ﻣﯿﺎن ﻣﻮﺟـﻮدات اﺳـﺖ وﺟﻮد اﺛﺒﺎﺗﯽ( ﯾﺎ ﺑﻪﻣﻌﻨﺎی »ﻓﻌﻞ وﺟﻮد دادن « اﺳﺖ ﮐﻪ درراﺑﻄﻪ ﺑﺎ وﺟﻮدﺑﺨﺸﯽ ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎت ﺑﮑﺎر ﻣﯽرود ﯾﺎ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی »ﻓﻌﻞ ﺑﻮدن« اﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﻋﺎرض ﺑﻮدن وﺟﻮد ﺑﺮ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﮐﻪ در آن ﻣﻨﺸﺄﯾﺖ آﺛﺎر ﺧﺎرﺟﯽ ﻣـﺪﻧﻈﺮ اﺳﺖ ﯾﺎ در ﺣﻤﻞ ﻣﯿﺎن ﻣﻮﺿﻮع و ﻣﺤﻤﻮل ﺑﻪﺻﻮرت راﺑﻂ ﻟﺤﺎظ ﻣﯽﺷﻮد. در اﯾﻦ ﻧﻮﺷﺘﺎر ﺿﻤﻦ ﮔﺬار از ﻣﻮﺟﻮد ﺑـﻪ وﺟﻮد، ﻣﻌﺎﻧﯽ ﭘﻨﺞﮔﺎﻧﻪ وﺟﻮد را ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ.
خلاصه ماشینی:
وجود يا به معناي اسـمي بکـار مـيرود بـر سرشـت اشـياء و موجودات اطلاق ميشود (وجود خاص) يا به معناي عام دلالت دارد که صفت مشترک ميان موجـودات اسـت (وجود اثباتي) يا به معناي «فعل وجود دادن » است که دررابطه با وجودبخشي خداوند به مخلوقات بکار ميرود يا به معناي «فعل بودن» است به معناي عارض بودن وجود بر ماهيت که در آن منشأيت آثار خارجي مـدنظر است يا در حمل ميان موضوع و محمول به صورت رابط لحاظ ميشود.
اين سخن ابن سينا که مراد از حقيقت همان ماهيت است بيان اين گفته است که «ماهيت غير از وجود است » دليلش اينست که ميگويد مثلث موجـود اسـت بـراي مثلث معنايي لحاظ ميکند که غير از معنايي است که براي موجـود -کـه محمـول قضـيه واقـع شده در نظر دارد.
٣ وجود به معناي «فعل وجود دادن » ارسطو، چون به فاعليت ايجادي خدا ( محرک نامتحرک) قائل نبود، وجود به اين معنا را در نظـر نداشت ؛ اما ابن سينا به خداوند خالقي قائل است که مخلوقات را ايجاد ميکند و به آنها «وجـود» ميبخشد.
بحث تمايز وجود و ماهيت يکي از اساسيترين ، بحث در ميان فلاسـفه اسـلامي اسـت کـه از فارابي آغاز شده و ابن سينا آنرا پرورانده و در ملاصدرا به اوج خود رسيده است .
ابن سينا در اشارات و التنبيهات ميگويد: «وجود نه ماهيت چيزي است و نه جزء ماهيت آن چيز، يعنـي چيزهـايي کـه داراي ماهيـت هسـتند، وجود داخل در مفهوم آنها نيست ، بلکه عارض بر آنهاست .