چکیده:
تاریخ تمدن اسلامی از به ثمر رسیدن دانش های گوناگون حکایت دارد که سرشتی از جنس مراحل این تمدن یافته اند.به همین اعتبار می توان از دانش های مرحله پیدایش و دوره شکوفایی و روزگار انحطاط تمدن اسلامی یاد کرد. در این میان بررسی تاریخ پیدایش دانش تمدن شناسی نشان می دهد که این دانش در مرحله انحطاط تمدن اسلامی شکل گرفته و چهارچوب های خود را شناخته است. با توجه به اینکه دوره انحطاط تمدن اسلامی را نیز می توان به مرحله های نخستین و میانه و معاصر تقسیم کرد، پیدایی نخستین متن دانش تمدن شناسی در مرحله اول دوره انحطاط و توقف این دانش در دوره میانه انحطاط و پیدایی دومین و سومین نظریه پردازی علمی در دانش تمدن شناسی در دوره معاصر انحطاط تمدن اسلامی، نکته های قابل تاملی دارد. موضوع این مقاله، بررسی پیشینه های نظری و عملی گوناگون پیدایش دانش تمدن شناسی در تمدن اسلامی و توقف شش سده ای آن پس از پیدایش، در میان دانشوران مسلمان است.
The history of Islamic civilization shows the flourishing of various branches of knowledge that have become of the same nature as this civilization. Accordingly، we can mention the branches of knowledge relating to the stage of appearance and prosperity of Islamic civilization and the period of its decline. Meanwhile، a study of the history of the appearance of civilization studies shows that this knowledge has been formed at the stage of the decline of Islamic civilization and recognized its own frameworks. Given the fact that this period of the decline of Islamic civilization can be divided into the primary، middle، and contemporary stages، the appearance of the early text of Islamic civilization studies in the first period of decline and the halt of this knowledge in the middle period of decline and the appearance of the second and third scholarly theorizations on civilization studies in the contemporary period of decline of Islamic civilization have remarkable points to ponder on. This study tries to examine the theoretical and practical antecedents of the appearance of civilization studies in Islamic civilization and the causes and elements of its failure to achieve completion and its six-century stoppage among the Muslim scholars.
خلاصه ماشینی:
در این شرایط تاریخی، نهضت مقابله با هجوم استعمارگران در جهان اسلام شکل گرفت و شخصیتهایی چون سید جمالالدین اسدآبادی، محمد عبده، رشید رضا، کواکبی، خیرالدین تونسی، ابن عاشور و مالک بن نبی، افکار و ایدههای اصلاحی تازه مطرح کردند که موضوع تمدن، بخشی از افکار آنان بود که در ادامه به مهمترین نمونهها اشاره میشود: سید جمال الدین اسدآبادی، مصلح و مبدع جریان تمدننگری سید جمالالدین اسدآبادی مستقیم به موضوع تمدن اسلامی نپرداخته، اما به اصول سقوط اندلس در سال 897ق رخ داد، در حالی که ابن خلدون به سال 808ق درگذشته بود.
توصیف وضعیت کنونی آن و نیز مقایسه موقعیت تمدنی اروپای سدۀ 19 با جهان اسلام سده 13 قمری و استنادهای مکرر او به ابن خلدون و دیدگاههای تمدنی وی، او را از کسانی قرار داده که کوشیده پرتوی بر وضعیت تمدن اسلامی در دوران خودش بیندازد و راههای برونرفت از آن شرایط ناگوار تمدنی مسلمانان را بیان نماید و این در اندازه خود میتوانسته به توسعه اندیشه در باب دانش تمدنشناسی در تمدن اسلامی کمک نماید، به ویژه که او از معیار مقایسه میان دو تمدن هم سود برده است.
پس از این دوره نیز تحولات مهم دیگری در جهان اسلام رخ داده و اندیشههایی در عرصه بازسازی واحیای تمدن نوین اسلامی مطرح شده است، اما هیچ یک به یک نظریه و دیدگاه روشن درباره دانش تمدنشناسی منجر نشده است، هر چند در سده 1۵ قمری نیز کوششهای خرد در موضوع تمدنشناسی انجام شده که تازهترین آنها در ایران از سوی پژوهشگاه فرهنگ و علوم اسلامی با عنوان جستاری نظری در باب تمدن، در سال 138۶ش/2007م به چاپ رسیده و نویسندگان ضمن تأکید بر کاستیهای بزرگ در پژوهشهای مرتبط با تمدنشناسی بهویژه در ایران کوشیدهاند تا دانش تمدنشناسی را در قالب عنوانهایی چون «مفهوم تمدن»، «سازه های تمدن»، «سیستم تمدنی»، مطهری، مرتضی، فلسفه تاریخ، ص ۴۶.