چکیده:
معاد در فلسفه ابن سینا بسیار مورد توجه قرار گرفته است. اهمیت این موضوع از وفور تالیفات وی که به معاد اختصاص یافته، آشکار می شود. آنچه در مورد ابن سینا محل مناقشه است، دیدگاه وی نسبت به معاد جسمانی است. مساله معاد در فلسفه ابن سینا، بین نفی و اثبات جسمانی بودن معاد معلق است. در آثار ابن سینا دو دیدگاه اصلی در بحث از معاد جسمانی مطرح است که قصد داریم در این نوشتار، به قدر بضاعت خود، بدان بپردازیم. وی در رساله «اضحویه» معتقد است که از لحاظ عقلی و فلسفی معاد جسمانی محال عقلی است، لذا وقتی پذیرش معاد جسمانی با عقل در تعارض باشد، بایستی به تاویل آیات پرداخت و آنها را از قبیل تشبیه معقول به محسوس تلقی کرد. او در اینجا، معاد را روحانی ذکر کرده و لذات و عذاب های به ظاهر جسمانی قیامت را که در قرآن و سنت مطرح شده، از باب تمثیل و مجاز جهت فهم عامه می داند؛ شیخ الرئیس در الهیات «شفا»، «نجات» و «مبدا و معاد» واغلب رسائل مختص به معاد، بیان می کندکه تنها راه اثبات معاد جسمانی راه نقل است و از راه عقلی معاد جسمانی قابل اثبات نیست، لذا کسی که به پیامبراسلام و آیات قرآن ایمان داشته باشد، می تواند با اتکا به نص، وصایا و روایات، به معاد جسمانی اعتقاد پیدا کند.
خلاصه ماشینی:
"ابن سینا در رساله نفس ٦ پس از اشاره به این مطلب که نفس انسانی با مردن بدن از بین نمی رود و ضرورتا احوال خاص ذات خود را اعم از سعادت، شقاوت، راحت ، لذت، عقاب و الم خواهد داشت ، با مقدمه ای به ذکر همین اصول٧ میپردازد که ما به عنوان ترجمه ای آزاد از این اصول آورده ایم : اما احوال بدن در معاد و آخرت از راحت ، عذاب، لذت و الم آن است که شریعت حق آن را شرح کرده و تفصیل داده است .
وی با بیان این اصل که کیفیت لذات، نسبت به وجودات و احوال موجودات مختلف است و لذت، به لذات مخصوص به قوای حیوانی منحصر نیست ، لذا نباید شخص عاقل ، خیال کند جمیع لذات به لذات جسمانی یا سرور خیالی که جهت نفوس غیر کامل حاصل می شود منحصر است ، مثلا مبادی اولی مثل عقول و ملائکه و مقربان درگاه الهی دارای لذت و غبطه و متصف به سرور نیستند و خداوند متعال در مقام کبریایی و در مرتبه صرافت ذات، متصف به ابتهاج نمی باشد، بلکه از آن جایی که لذت عبارت است از ادراک امر سازگار و موافق ، و از ادراک کمال، بهجت حاصل می شود، باید در باریتعالی کامل ترین و تمامترین انحای لذت وجود داشته باشد، و نیز با ذکر اصولی که قبلا بدان اشاره شد، معاد جسمانی را تبیین کرده است ."