چکیده:
در این مقاله پژوهشگر بر آن است که به بررسی نحوهی پردازش شخصیت زن و بازنمود هویت جنسیتی و فاعلیت زنانه در نمایشنامهی ”دوران گذشته“ اثر نمایشنامه نویس پساتجددگرا، هارولد پینتر،بپردازد. این پژوهش در حوزهی نظری فمینیسم پساتجددگرا و با ارجاع به نظریه جودیت باتلر صورت میگیرد. خوانش باتلری هویت زنانه در نمایشنامه ”دوران گذشته“ نشان دهندهی این واقعیت است که نمایشنامه نویس،ضمن مردود دانستن باورهای جوهرگرایانه،هویت جنسیتی شخصیت زن را،از یکسو،برساختهی گفتمانهای غالب فرهنگی- اجتماعی و هنجارهای نظارتگر پدرسالارانه و،از سوی دیگر، پیامد اجراگری و تکرار سیاقی این هنجارها توسط سوژه میداند. آنچه شخصیت زن را از شخصیت مرد متمایز میسازد،اما،توانایی انکارناپذیر او در انجام انحاءای از اجراگری است که ضمن تکرار سیاقی هنجارها، به جای تولید و بازتولید، آنها رابه چالش میکشد و دچار آشفتگی میسازد. تکرار نقیضهپرداز هنجارها توسط شخصیت زن نمایشنامه به فعالسازی ظرفیتها و امکانات بالقوهای که در سرشت اجراگری نهاناند منجر میشود،که خود میتواند واژگونسازی هویت برساخته را درپی داشته باشند و اجراگری شخصیت زن در این نمایشنامه او را قادر به ساختشکنی هویت برساخته از گفتمان غالب و هنجارهای نظارتگر حاکم در عرصهی فرهنگ،ایجاد گسست در تقابلهای دوگانه زن/مرد، زنانه/مردانه، مونث/مذکر، زیر سئوال بردن انگاشت وجود نسخهای اصلی و اولیه از هویت جنسیتی،به چالش کشیدن ماتریس ناهمجنسخواهی و روابط پایا و پیوسته در تسلسل جنس/هویت جنسیتی/میل جنسی/جنسیت میسازد. علاوه بر این،شخصیت زن،بواسطهی اجراگری، تکرار نقیضهپرداز و جعل هویت،به ساحت فاعلیت و عاملیت وارد شده،به درجهای از قدرت و توانمندی میرسد که پیش از آن کمتر شخصیت زنی بدان نائل گشته است.
خلاصه ماشینی:
خوانش باتلري هويت زنانه در نمايشنامه ي دوران گذشته نشان دهنده ي اين واقعيت است که نمايشنامه نويس ، ضمن مردود دانستن باورهاي جوهرگرايانه ، هويت جنسيتي شخصيت زن را، از يک سو، برساخته ي گفتمان هاي غالب فرهنگي - اجتماعي و هنجارهاي نظارت گر پدرسالارانه و، از سوي ديگر، پيامد اجراگري و تکرار سياقي اين هنجارها توسط عامل نقشپذير (سوژه ) مي داند.
تکرار نقيضه پرداز هنجارها توسط شخصيت ِ زن نمايشنامه به فعال سازي ظرفيت ها و امکانات بالقوه اي که در سرشت اجراگري نهان اند منجر مي شود، که خود مي تواند واژگون سازي هويت برساخته را درپي داشته باشند و اجراگري شخصيت زن در اين نمايشنامه او را قادر به ساخت شکني هويت برساخته از گفتمان غالب و هنجارهاي نظارت گر حاکم در عرصه ي فرهنگ ، ايجاد گسست در تقابل هاي دوگانه زن / مرد، زنانه / مردانه ، مونث / مذکر، زير سئوال بردن انگاشت وجود نسخه اي اصلي و اوليه از هويت جنسيتي ، به چالش کشيدن ماتريس ناهمجنس خواهي و روابط پايا و پيوسته در تسلسل جنس / هويت جنسيتي / ميل جنسي / جنسيت مي سازد.
از جمله انگاشت هاي اين منتقد که در نقد نمايشنامه ي دوران گذشته ي پينتر کارآمد خواهد بود، نظريه «برساختگي هويت »٥ بواسطه ي «اجراگري سوژه » و نظريه 1 Harold Pinter 2 Poststructuralist Feminism 3 Post-Modernist 4 Judith Butler 5 Construction Critical Language & Literary Studies Vol. 8, NO.