چکیده:
هدف اصلی این تحقیق، مطالعهی رابطهی میان ذهنیت فلسفی و انگیزش شغلی اعضای هیأت علمی با کیفیت تدریس آنان بود. به این منظور 287 نفر از استادان دانشکدههای مختلف دانشگاه شهید باهنر با روش نمونهگیری تصادفی- طبقهای انتخاب شدند و ابزارهای اندازهگیری را که شامل پرسشنامهی محققساختهی سنجش کیفیت تدریس، پرسشنامهی ذهنیت فلسفی و پرسشنامهی انگیزش شغلی لوداهل و کیچنر را تکمیل کردند. ابزارها از روایی و پایایی مطلوب برخوردار بودند. در این تحقیق، برای مشخص کردن سهم ذهنیت فلسفی و انگیزش شغلی با کیفیت تدریس از رگرسیون چندگانه و مدلسازی معادلات ساختاری بهره گرفته شد. یافتهها نشان داد که ذهنیت فلسفی به صورت مستقیم و مثبت با کیفیت تدریس و انگیزش شغلی به صورت مستقیم و مثبت با کیفیت تدریس رابطهی معناداری دارند. همچنین ذهنیت فلسفی با انگیزش شغلی رابطهی مستقیم، مثبت و معناداری دارد و انگیزش شغلی نقش واسطهای معناداری در رابطهی بین ذهنیت فلسفی و کیفیت تدریس دارد. نتایج با توجه به پژوهشهای پیشین به بحث گذاشته شد و پیشنهادهایی به منظور پژوهش بیشتر در این زمینه مطرح گردید.
خلاصه ماشینی:
واژه هايکليدي: کيفيت تدريس ، ذهنيت فلسفي، انگيزش شغلي، الگوي ساختاري ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * کارشناسي ارشد تحقيقات آموزشي دانشگاه شهيد بـاهنر کرمـان (دانشـجوي دکتـري برنامـه ريـزي درسـي علـوم و تحقيقات تهران ) (نويسنده ي مسؤول ) zahra_kaveshi@yahoo-com ** استاديار بخش علوم تربيتي دانشگاه شهيد باهنر کرمان masoud-akhlaghy@gmail-com *** استاديار بخش علوم تربيتي دانشگاه شهيد باهنر کرمان a-soltani-edu@uk-ac-ir تاريخ دريافت مقاله :٩٣/١١/١٨تاريخ دريافت مقاله نهايي:٩٤/١١/٢٧تاريخ پذيرش :٩٥/٥/١٧ مقدمه آموزش عالي در هر کشوري يکي از مهم ترين نهادهاي مورد توجه است که نقش انکارناپذيري در روند توسعه ي جوامع بر عهده دارد و از دانشگاه به عنوان نهادي متفکر، آگاه و نوآور در جامعه ، انتظار ميرود که با انجام وظايف و رسالت هاي خود در سه زمينه ي آموزش ، پـژوهش و عرضـه ي خدمات علمي و اجتماعي بتواند گام هاي مؤثرتري در تحقق آرمان هـاي جامعـه بـردارد و همـواره کشور را به سمت پيشرفت رهنمون سازد (جعفري و عبدشريفي، ١٣٩٣).
نتايج مطالعه هاي صورت گرفته بر لزوم توجه به چارچوب هاي کيفيت تدريس اعضـاي هيـأت علمي و بهبود و گسترش آن به عنوان مهم ترين پايه هاي سياست هـاي آموزشـي بـراي آمـاده کـردن دانشجويان براي زندگي در جامعه ، توجه زيادي دارند از جمله اين عوامل ، ذهنيت فلسـفي و ابعـاد آن شامل جامعيت ، تعمق ، و انعطاف پذيري، رضـايت شـغلي، روحيـه ي مـدرس ، انگيـزش شـغلي، باورهاي خودکارآمدي، علاقه مندي، باورها و اعتقادات به عنـوان ويژگـيهـاي شخصـيتي اسـتادان ، تجربه تدريس ، تحصيلات مناسب ، احساس تعهـد را مـيتـوان نـام بـرد (استيفانسـکو و اسـتوکان (٢٠١٣)٣، مارينو١ ،٢٠١٠؛ ون ويلاس ٢ ،٢٠٠٤؛ راو٣ ،٢٠٠٦، کوشي، ١٣٩٤؛ زماني بابگهري ، ١٣٩١؛ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1- Cristina - Corina 2- Rus 3- Stefanescu & Stoican سـعيديان ، ١٣٨٩؛ شـهبازي دسـتجردي و ميرشـاه جعفـري ، ١٣٨٨؛ بنـدلي زاده ، ١٣٧٦؛ ميرمحمـد ميگــوني، ١٣٨٥؛ زارع ، ١٣٨٥؛ يــاوريزاده ، ١٣٨٤؛ ســمرقندي، ١٣٨٤؛ و ســاعتچي و همکــاران ، ١٣٨٧).