چکیده:
مشروعیت سیاسی یکی از لوازم حکومت ها از دیرباز بوده است، به گونه ای که نظام های سیاسی برای مشروع جلوه دادن سلطه و حکمرانی خود به دلایل و ابزار متفاوتی دست می یازند تا از یک سو سلطه سیاسی موجود را موجه جلوه داده و از دیگر سو با آگاه نمودن افراد از چنین حقانیتی موجبات اطاعت سیاسی آنان را فراهم نمایند. مشروعیت سیاسی را می توان بر پایه دو عنصر مهم شرح و بسط داد: کارآمدی و رضایتمندی؛ باید تبیین گردد که حکومت، چگونه می تواند از عهده وظایف خود برآمده و کارآمدی اش را اثبات کند و آیا اقدامات حکومت در اثربخشی و اثبات کارآمدی، توانسته است شهروندان خود را اقناع کرده و بقای خود را تضمین کند. در این مقاله، با توجه به دو عنصر یادشده، دیدگاه امیرالمومنین علی (ع) به عنوان یکی از معدود تجارب گران سنگ حکومت معصومین (ع) بررسی شده است. سوال اصلی این است که: جایگاه دو عنصر رضایتمندی و کارآمدی در نگاه امیرالمومنین (ع) چیست؟ در مقاله حاضر، ضمن مطالعه مدیریت ذهنیت ، تثبیت موقعیت و تولید ظرفیت توسط حضرت برای اثبات کارآمدی، نگاه ایشان به کسب رضایتمندی تبیین گردیده است. مواردی از جمله تاکید بر عقلانیت، اجرای عدالت، شایسته سالاری و رعایت تقوای الهی سبب شده است تا حضرت به جای اهمیت دادن به رضای مردم در مواضعی، به اصول خاصی پایبند باشد. در این مقاله از طریق روش کیفی، اطلاعات کتابخانه ای گردآوری شده، بررسی و تحلیل شده است.
خلاصه ماشینی:
عناصر اساسي مشروعيت سياسي از ديدگاه اميرالمؤمنين علي 1 سيدمهدي موسوينيا چکيده مشروعيت سياسي يکي از لوازم حکومت ها از ديرباز بوده است ، به گونه اي که نظام هاي سياسي براي مشروع جلوه دادن سلطه و حکمراني خود به دلايل و ابزار متفاوتي دست مييازند تا از يک سو سلطه سياسي موجود را موجه جلوه داده و از ديگر سو با آگاه نمودن افراد از چنين حقانيتي موجبات اطاعت سياسي آنان را فراهم نمايند.
به عنوان مثال ، در جنگ صفين ، پذيرش حکميت از جانب برخي سپاهيان سطحي نگر حضرت علي (ع )، به ايشان تحميل شد، حال آنکه اگر ايشان به تشخيص اوليه خود عمل ميکرد، نتايج بهتري رقم ميخورد و چه بسا مسير تاريخ عوض ميشد؛ بنابراين ، بايد دانست که در بررسي نگاه امير مؤمنان به موضوعات مختلف ، از جمله کارآمدي سياسي، نميتوان با قالب هاي ذهني صرفا ساختارگرا و يا صرفا اراده گرا، به سراغ تجربه گران سنگ حکومت 98 اميرالمؤمنين علي (ع ) رفت .
در طول دوران حکومت حضرت نيز همواره حضرت سعي نموده اند اگر در جايي، به حضور مردم نياز است ، آنان با گزينش گري و عقلانيت ، در صحنه باشند، نه اينکه اجبار و اکراهي، وجه عقلاني کار را مورد خدشه قرار دهد؛ آنگاه که در صحنه هاي مهم نبرد، نظير جنگ صفين ، با دغل بازيهاي سپاه معاويه ، عده اي از سپاه حضرت فريب خوردند، ايشان امر جنگ را ناتمام گذاشتند، چرا که هم جان سربازان در خطر بود، هم اينکه نميشود عده اي را با زور، همراه خود ساخت .