چکیده:
در این مقاله میکوشم به تحلیل معناشناسانه موضوع فلسفه اولی که در یونانی بدان τὸ ὂν میگویند _البته با اتکا به پژوهشهای چارلز کان_ بپردازم. τὸ ὂν در یونانی بیشتر ناظر به امور در دسترس و یافتشدنی است، یعنی آنچه عرفا از «هست» مراد میشود. خواهم کوشید برای وضوح این بحث به معادل فارسی آن بپردازم. پس از آن با رجوع به ترجمههای مابعدالطبیعه و معادلهایی که مترجمین برای ترجمه سه لفظ τὸ εἶναι، τὸ ὂν و τὸ ἔστιν، گزیدهاند به تحلیل معناشناسانه این ترجمهها خواهم پرداخت. قطعاً در این میان موجود از همه برجستهتر است، خواهم کوشید سابقه این واژه را در زبان عربی و دوران ترجمه عباسی روشن سازم. سرانجام نسبت معناشناسانه موجود با معادل یونانی آن پایان بخش سخن خواهد بود.
In this paper I will try to semantically analyze the subject matter of First Philosophy, i.e. ‘τὸ ὂν’. In doing so, I rely on Charles Kahn’s works. ‘τὸὂν’ in Greek thought mainly refers to what is accessible. This is what mystics mean by “that which is”. To make this clear, I will discuss the Persian equivalent of this Greek word. Then, with reference to Arabic translations of Metaphysics and the equivalents of ‘τὸ εἶναι’, ‘τὸὂν’, and ‘τὸἔστιν’ in these texts, I will semantically analyze those equivalents among which Mawjūd is the most prominent. I will show the background of this word in the Arabic language and especially in The Translation Movement. Finally, I will explain the semantic relation between Mawjūd and its Greek equivalent.
خلاصه ماشینی:
برای نمونه در فارسی گاه جای کاربرد مطلق هست ، «وجود دارد» به کار می رود، ساختار نحوی این ترکیب گونه ای است که گویی برای صدق آن موضوع جمله باید از ویژگیای، در اینجا ویژگی وجود، برخوردار شود.
٢ نخست گشتار برون ایستایانه یا وجودی؛ «سقراط سفید است » متضمن این است که «سقراطی هست که سفید است » و از این جمله میتوان کاربرد مطلق یا وجودی فعل را با حذف جمله ی پیرو حملی نتیجه گرفت ، در این صورت داریم «سقراط هست / موجود است / وجود دارد»، دوم گشتار مصداقی؛ این جمله که «سقراط سفید است » متضمن این است که محمول در موضوعی مصداق یافته است و از این رو این گشتار واقعیت را برای محمول وضع میکند، و سوم گشتار صدقی ٣؛ جمله مزبور این ادعا را دارد که وضعی از امور مطابق با «سقراط سفید» یافت می شود.
اما در زبان انگلیسی iS به صورت یک فعل به کار نمیرود، بلکه نسبتا نقش حرف اضافه دارد از این رو در ترجمه ی عبارت فوق میبایست کلمه where/there پیش از آن آورده شود یا موضوع در آن قید شود، اگرنه معنای محصلی نخواهد داشت ، از این جهت میبینیم کان آن را چنین ترجمه کرده است : There is a city Ephyre in the corner of Argos در یونانی هم چون فارسی باستان ترتیب اجزای جمله از قاعده ی خاصی پیروی نمیکند و آزاد است .