چکیده:
فردریش نیچه ، جان تازه ای به تراژدی مدرن - به ویژه با در نظر گرفتن تراژدی کهن یونان- بخشید. به یمن وجود وی، تراژدی همزمان ندایی در گوش مدرنیته و شاخصه ای طنین انداز برای تبیین ادعاها و نگرشهای دنیای مدرن در مقابل پیشینه کلاسیک به شمار می رود. او از دل زایش تراژدی به مقوله ی متافیزیک به عنوان حقیقتی محتوم و تمامیت یافته می پردازد و با تحلیل نقش تراژدی و بهره گیری از نظریه های متعدد از جمله اراده ی معطوف به قدرت، برخی اندیشه های مرتبط با تعلیم و تربیت را شکل میدهد. این مقاله جستاری است برنگرش متافیزیکی نیچه، که تلاش می کند تا با توجه به تجربه بنیادینی که تفکر نیچه به مقوله متافیزیک داشته به تعمق برخیزد. در این مسیر، با رویکردی استنتاجی، با بررسی بن مایه های فلسفه ی نیچه و مبتنی بر مفاهیم مستخرج از آن، دلالتهای تربیتی مستنتج از آن ارایه می گردند و فلسفه وی در زایش تراژدی از منظر تعلیم و تربیت تفسیر می گردد. بر این اساس، با بهره گیری از آرای وی در زایش تراژدی، به تفسیر متافیزیک نیچه پرداخته، دیدگاههای ابراز شده از سوی وی در حوزه تعلیم و تربیت بررسی می گردد. آنچه حاصل می آید این است که از منظر نیچه هدف غایی تربیت، احراز مقام انسان برتر بوده و در این راستا ضمن تعارض با مفاهیم تربیتی حاصل از اخلاق مسیحیت، انسان را در مقام خلق معنا می شناسد و زندگی را زمینی می شناسد.
Friedrich Nietzsche has enlivened a new life to modern tragedy, especially with regard to ancient Greece tragedy. By this fact, tragedy is not only a great and extraordinary literary and cultural achievement, but also the voice tone in the ear of modernity and a resonating and echoing index to explain the allegations and visions of modern world against the classic background. His explanation of the modern world can be both in the form of crticsis on this period and also openness to it, while his most prominent approach is due to dialectic of continuation of the living path in the midst of destruction. In fact, from then on, world history and universal views have been more comprehensive, including the tragic literature. Nietzsche has made the tragic era being marked to his name, and put behind the uncountable ideas is the world, since ancient Greece to modern Europe. He deals with metaphysics as something inevitable and totalized via The Birth of Tragedy and forms some of his education taught, based on this approach. This article investigates Nietzsche's metaphysical attitudes, which tries to respect the fundamental experience of Nietzsche's thought on metaphysical subjects. It attempts to interpret the metaphysics of Nietzsche, in The Birth of Tragedy which is built based solely on his views, where the target is to express the facts which are described by education
خلاصه ماشینی:
دو راهـی -یـادر بیانی مناسب تر-ناگزیربه موازات مباحث متافیزیکی زایش تراژدی به شیوة نیچـه کـه هـم در بیان موضوع و هم در هیچ انگاری بصیرت برای درک حقیقت بارز است ،این شرایط به خودی خود یک تراژدی را رقم می زند.
بـه ایـن خـاطر اسـت کـه زیباییشناسی زایش تراژدی می تواند متافیزیک هنرمندان نامیده شود،زیرا تراژدی، بنیان تجربـه متافیزیکی است یا اصولا خود یک تجربۀمتافیزیکی است .
آیا در اینجا نیچه دوباره به ستایش بصیرت مـی پـردازد؟ اگـر چنـین اسـت ، آیـا موضـع او مشکوک است و معنا زایش تراژدی با دیـدگاهی کـاملا متفـاوت بایـد بررسـی شـود؟ اشـکال اساسی در این کتاب این است که طرح کلی این اثر یا بصیرت درونی است یـا تخیـل ؟ یـا هـر دوی آن ها؟ دیدگاه تربیتی اومبتنی بر این باور است که انسان به جـای کشـف معنـای حقیقـی زندگی خود، دست به خلق معنا زده وپـس ازطـرد وجـوه مابعـدالطبیعی ومـذهبی زنـدگی ، معنایی زمینی وانسانی را دستاویز می کند.
هنـری والاتـرو برتـر بـه شـکل زندگی،به عنوان تولد دوباره انسان در این تراژدی ،بـدون آنکـه رنجـی از آن ببـردو ایـن در حالی است که دیونیسوس و دیونیسوسیان دوباره انرژی و توان می گیرند تـا جـانی دوبـاره بـه ایده های آپولونی بخشند.
این مسئله بـدان معنـا اسـت کـه دانش به هیچ عنوان نمی تواند برای زندگی ارزش بیافریند،بلکـه تنهـا مـی توانـد ازچگـونگی عملکرد جهان طبیعی مطلع شود.
استنتاج مقولۀ متافیزیک از «زایش تراژدی »نیچه ، او را برای تفسیردقیـق تـر نقـش تـراژدی بـه عنوان آگاه کننده انسان یاری می رساندو در حقیقت دلالت های تربیتی را بیشتر از نظریـه هـای برخاسته از تراژدی از جمله اراده معطوف به قدرت ، شکل می دهد.