چکیده:
اهتمام صدرالمتالهین به صفت قیوم پروردگار در مجموع صفات الهی، مسئله ای غیر قابل انکار است. آن سان که وی جمیع معارف ربوبی و مسائل معتبر در علم توحید را منشعب از آن می داند که به همراه اسم حیّ به عنوان اسم اعظم حق تعالی در برخی از روایات بیان شده است. نوشتار حاضر در صدد تبیین بساطت حقیقی پروردگار بر مبنای قیومیت الهی است. ملاصدرا به کرّات، با ترسیم جایگاه صفت قیوم به عنوان مبدا صفات اضافی، آن را واسطه اتصاف ذات به صفات فعلی متاخر از ذات می داند که در نتیجه خللی در بساطت ذات الهی وارد نمی شود. بر اساس مبانی صدرایی، فهم و اثبات مقدمات قاعده بسیط الحقیقه نیز
بر پایه قیومیت امکان پذیر است؛ به گونه ای که اثبات بساطت ذات الهی و فهم نحوه کل الاشیاء بودن آن، در پرتو این اسم صورت می پذیرد.
خلاصه ماشینی:
"دوانی نیز ضمن اشاره به معنای دوام و ذکر اشکالاتی به آن، در نهایت معنای صحیح قیوم را که مناسب ذات پروردگار است و در روایات به عنوان اسم اعظم الهی بیان شده است، قائم به ذاتی میداند که وجوب وجود دارد و مستجمع جمیع کمالات، مقوم غیر و متضمن جمیع صفات فعلیه است (دوانی، 1411: 110ـ111).
پس از آن اظهار میدارد که این معیت، از جنس ممازجه و مداخله و حلول و اتحاد و حتی معیت در مرتبه و درجۀ وجود و زمان و وضع نیست که ذات الهی برتر از این انواع معیت است (صدرالدین شیرازی، 1417: 1/48)، بلکه فراتر از آنها معیت موسوم به قیومیت است؛ معیتی که یک طرف، استقلال و قیام به ذات دارد و طرف دیگر عین فقر و وابستگی است و همۀ هستی و قوامش به قیوم مطلق است، در عین حال که مقوم وجود کل اشیاست، مستغنی از آنهاست (همو، 1360: 35).
ملاصدرا در الشواهد الربوبیه در ادامۀ بحث از قاعدۀ بسیطالحقیقه، از سویی اشاره به موجود قائم به ذاتی میکند که بسیط محض است و در عین حال هیچ شیئی از اشیا از آن سلب نمیشود و از طرفی میگوید آنچه از ذات خداوند سلب میشود، چیزی جز قصور و نقص اشیا نیست؛ چرا که او تمام اشیاست و تمام احق به آن شیء است و برای آن شیء از خودش مٶکدتر است (صدرالدین شیرازی، 1417: 1/48)."