چکیده:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین شکاف نظریه، تحقیق و عمل در برنامه تعالی مدیریت مدرسه با تکیه بر سیر تاریخی جنبش اثربخشی مدرسه از دهه ۱۹۶۰ تاکنون می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش اسنادی بهره گرفته شد. مرور رویدادهای تاریخی معطوف به جنبش اثربخشی مدرسه حاکی از توسعه کمی و کیفی فعالیت های صورت گرفته به شکل نظام مند برای کاهش شکاف بین نظریه، تحقیق و عمل می باشد. اثربخشی، تعالی و بهبود، نقاط عطف این مطالعات در طول تاریخ اصلاحات آموزشی قلمداد می شوند. دستاورد مهم این مطالعات، خلق پیکره دانش اثربخشی مدرسه است که با روندی تکاملی، تصویری روشن از سیمای مدرسه اثربخش در همگرایی با تعالی و بهبود ارائه نمود. هم سویی و همراهی متخصصان، محققان آموزشی و مجریان و نیز تاکید بر اجرای برنامه های مبتنی بر شواهد پژوهش زمینه محور از مهم ترین دلالت های مطالعات مدارس اثربخش به شمار می روند. این درحالی است انطباق این دستاوردها با تجربه اصلاحات آموزشی در ایران به ویژه برنامه تعالی مدیریت مدرسه حاکی از ناهم سویی مشاهدات صورت گرفته با ویژگی ها و ملاحظات جنبش اثربخشی و نبود ارتباط و تعامل پویا و موثر محققان، متخصصان و سیاست گذاران آموزشی است.
خلاصه ماشینی:
به استناد برخی شواهد موجود، مدیریت کیفیت فراگیر به عنوان یک فلسفه مدیریتی و فرهنگ سازمانی، نقشی مؤثر در بهبود مدارس از طریق تمرکز بر بهبود مستمر در راستای اصلاحات آموزشی، ایجاد روحیۀ بالا و انگیزش در کارکنان ، استفاده از رویکردهای کارگروهی در حل مشکلات ، توسعۀ مهارت های مدیریتی، آگاه تر شدن مدیران از مشکلات محیط کار، کاهش شکایت مشتریان و ایجاد فرصتی برای رشد و توسعه شخصی دارد (٢٠١٠ ,Dom ; ٢٠٠٧ ,Memon Ziaullah Akhtar Farooq ; Saraiva Vlasic ;Wilson, 2006 ;Prueanghitchayathon Tesaputa Somprach, 2015 ;Reis, 2006 ٢٠٠٩ ,Krizmanpuhar Vale ; ٢٠١٤ ,Khorramdel).
دراین میان اجرای سیاست مدیریت مبتنی بر مدرسه از سال ١٣٧٦ به عنوان یکی از سیاست های آموزشی مهم با دغدغۀ بهبود و به عنوان یک نسخه شفا بخش برای ارتقای کیفیت مدارس مطرح شد ( Institute for Educational Research.
School Effectiveness and Educational Management: Towards a South-Eastern Europe Research and Public Policy Agenda.