خلاصه ماشینی:
"بااینحال، اگر به تعریف و تحدید مفاهیم پایهای جامعهشناسی پزشکی یا پزشکی اجتماعی که عبارتاند از سلامتی، بیماری و مرگ نپردازیم و نیز ارتباط آنها را با ارزشهای فرهنگی و اجتماعی یک دوره تاریخی خاص بررسی نکنیم، در این صورت، عاجز از درک ارتباط بین سبک زندگی و سلامتی خواهیم بود.
این گذار از عبارت «چه کاری نمیتوانم انجام بدهم» به سؤال «چه کار دیگری میتوانم انجام بدهم؟» اثر خود را در رویکردهایی نمایان میسازد که به عوامل تعیینکنندة سلامتی نظر دارند و بهویژه خود را در تأکید بر سبک زندگی فردی نشان میدهد؛ حالآنکه شیوة زندگی که، ضمن سایر موارد، شامل سیستمهای مراقبت از سلامت نیز میشود، چندان مورد تأکید و توجه قرار نگرفته است.
). این راهبرد، طبق گفتة سازمان بهداشت جهانی، خطمشی و سیاستی است که مبنای زیستشناختی سلامت انسان را مدنظر قرار میدهد و نیز فعالیت طیفی از بخشها بهمنظور ارتقای سلامتی و تضمین توسعه پایدار از طریق عوامل تعیینکنندة اجتماعی-اقتصادی و جسمانی را سامان میدهد.
بااینهمه، حد و حدود پزشکی غرب مدرن محدودیتهای عوامل تعیینکنندة جسمانی را نشان دادهاند و بنابراین، رجوع به عوامل تعیینکنندة اجتماعی و روانی مهم (نه فقط بهداشتی) را میسر ساخته است و نتیجه این مطلب را میتوان در تعریف معروف مربوط به سلامت از سوی سازمان بهداشت جهانی مشاهده کرد.
دومین بخش این اثر به شرح و وصف دستهبندی جدید از عوامل تعیینکنندة سلامت میپردازد و مبتنی بر نظریه میدان لالوند است که این عوامل را به چهار دسته طبقهبندی میکند: زمینه ژنتیکی، محیط، مراقبتهای بهداشتی و سبک زندگی که همین مورد آخر، بر اساس واکاوی علل مرگومیر زودرس، مؤکدترین آنها بهشمار میرود."