خلاصه ماشینی:
"بوردیو دربارة علت انتخاب و نیز معنای این واژه میگوید: «چرا من این واژة قدیمی را احیا کردم؛ زیرا با بهکارگیری عادتواره شما میتوانید به چیزی اشاره کنید که بسیار نزدیک است به آنچه به آن خو گرفتهاید، حالآنکه از نگاهی دیگر ممکن است تصور چیز دیگری را داشته باشید.
بوردیو در این خصوص میگوید: «علت اینکه تاریخ فرد هیچگاه چیزی نیست جز ویژگی معین تاریخ جمعی طبقه یا گروه وی، هر نظام فردی موضعگیریها (خویها)، ممکن است بهعنوان تفاوت ساختاری عادتوارة همة اعضای دیگر گروه یا طبقه دیده شود که تفاوت میان خطسیرها و موضعگیریهای درون یا بیرون طبقه] یا گروه[را بیان میکند.
مقایسة این موضوع با گروه نوازندة موسیقی، به درک این اثرگذاری کمک میکند: عاملان همانند نوازندگانی عمل میکنند که روی مضمونی بداههنوازی میکنند، هر نوازنده چیز متفاوتی مینوازد؛ اما درعینحال با سایر نوازندگان همنوا است؛ عادتواره اصل ایجادکنندة هماهنگی کردارها بدون رهبر ارکستر (یا با یک رهبر ارکستر نامرئی) است.
بوردیو خود در توضیح این معادله مینویسد: «رابطة عادتواره و میدان پیش از هر چیز، رابطة شرطیسازی است: میدان به عادتوارهای که محصول ادغام ضرورت ماندگاری این میدان با مجموعهای از میدانهای کموبیش هماهنگ است، ساختار میدهد.
مجموعة این گزینهها به شرایط فعلی ما وابسته است (جایگاهی که در میدان اجتماعی در اختیار داریم)، اما در همین زمان، اینکه کدامیک از این گزینهها برای ما عملی است و کدامیک را ناممکن میبینیم، نتیجة شرایط گذشتة ماست؛ زیرا تجربههای ما نگرشمان را شکل دادهاند؛ بنابراین اینکه کدام گزینه را انتخاب میکنیم، به مجموعة گزینشهای موجود در آن لحظه (مطابق زمینة فعلی ما) یا مجموعة گزینشهای قابلمشاهده و نیز به تمایلات ما (عادتواره) یا تجربههای تنیده شدة با وجودمان بستگی دارند."