"بوی بدنفرت معلم یک کودکستان به بچههای کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کنداو به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از آنها بدشان میآید، سیب بریزند و با خود به کودکستان بیاورند فردا بچهها با کیسههای پلاستیکی به کودکستان آمدنددر کیسه بعضیها دو تا، بعضی چهار تا، و بعضیها هفت تا سیب بود و بعضی بیشترمعلم به بچهها گفت تا یک هفته هر کجا که میروند کیسه پلاستیکی را با خود ببرندروزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچهها شروع کردند به شکایت از بوی ناخوش سیبهای گندیده به علاوه ، آنهایی که سیب بیشتری در کیسه خود داشتند از حمل این بار سنگین خسته شده بودندپس از گذشت یک هفته، بازی بالاخره تمام شد و بچهها راحت شدند."