چکیده:
نظریه حکمرانی خوب از دهه 1990 بهعنوان یک الگوی مطلوب توسعه و مدیریت جوامع موردتوجه قرارگرفته است. علیرغم طرح این نظریه در ایران و تطابق عمده شاخصهای آن با مبانی اعتقادی و حقوقی کشور، کمتر حرکت جدی برای تحقق حکمرانی خوب در ایران صورت گرفته و با وجود ارتباط این موضوع با حوزه سیاست، اجرای آن در بدنه دولت و نظام سیاسی با موانعی روبروست. این مقاله با بررسی مطالعات انجامشده به روش اسنادی، نشان میدهد چالش اصلی حکمرانی خوب در ایران، در برخورد آن بافرهنگ سیاسی حاکم میباشد به طوریکه در مقابل هر شاخص حکمرانی خوب، مؤلفههایی از فرهنگ سیاسی قرار دارد که مانع از تحقق آن شاخصها میشوند و برای رفع این موانع، باید به مقوله فرهنگ سیاسی بیش از گذشته توجه شده واقداماتی عملی در راستای اصلاح فرهنگ سیاسی با تمرکز بر نقش دولت صورت گیرد.
Good Governnaace Theory has attracted the attention of many communities since 1990s as the favorable development and management pattern. Despite the introduction of this theory in Iran and the correspondence of its main indices with Iranian belief and legal bases، rarely a serious movement has emerged to fulfil good governance in Iran. Though this matter is related to politics، there are some obstacles to execute it in the state and political system. Through reviewing previous studies with documentary method، this article shows that the main challenge of good governance in Iran is that it deals with applicable political culture، so that for each good governance index there are political culture indices that prevents the fulfilment of those indices. For removing these obstacles، more attention should be paid to political culture and practical measuresshould be taken with the focus on the role of thestate to reform political culture.
خلاصه ماشینی:
(دباغ ونفری ،١٣٨٨: ٤) اگر ما بخواهیم در این مقاله منظور خود را از حکمرانی خوب بیان کنیم باید آن را مجموعه فرآیندهایی بدانیم که از طریق آن ، دولت در تعامل با جامعه مدنی و بخش خصوصی و با رعایت اصولی چون شفافیت ، پاسخ گوئی ، قانون گرایی ، برابری و جلب مشارکت ، همه منابع کشور را در خدمت نفع همگانی و ارتقاء سطح زندگی و رفاه همه مردم قرار می دهد.
کمیسیون اقتصادی و اجتماعی ملل متحد بـرای آسـیا و اقیانوسیه نیز هشت ویژگی را با این عناوین بـرای حکمرانـی خـوب برشـمرده اسـت : پاسخ گویی ، شفافیت ، حاکمیت قانون ، مشارکت ، مسـئولیت پـذیری (Responsiveness)، اجماع محوری (Consensus)، کارآیی و اثربخشی و انصاف و عـدالت (علیـزاده ثـانی و الوانی ، ١٣٨٦: ٦ ) تنوع شاخص ها و درعین حال پیوستگی آن ها در درون یک تعریف کـلان از حکمرانـی خوب ، این ظرفیت را به وجود آورده تا هـر کشـوری مطـابق بـا فرهنـگ ، ارزش هـا و هنجارهای خود، مسیر دستیابی به حکمرانی خوب را ترسیم کرده و اگر هم لازم باشـد به بومی سازی شاخص های آن بپردازد چرا که حکمرانی خوب به دنبال تحمیل فرهنـگ و ارزش های خاصی نیست بلکه شیوه هایی برای رسیدن به توسعه ، رفاه و تعامـل مـؤثر دولت با جامعه مدنی و مردم را مدنظر قرار داده است .