چکیده:
هدف این مقاله بررسی جایگاه مفهوم معنویت در رواندرمانی و شخصیت شناسی مدرن و مقایسه آن با معنویت اسلامی است.
به منظور انجام این پژوهش از اسناد کتابخانه ای استفاده شد. بررسیها نشان داد تا قرن ۱۹ معنویت و مذهب مترادف هم در
نظر گرفته میشده است و نظامهای بزرگ روانشناختی به دلیل علمگرایی در نیمه دوم قرن ٩۱ و نیمه اول قرن ۲۰ ، دیدگاهی
بدبینانه نسبت به مذهب داشتهاند، به اندازهای که درمانگران دارای جهتگیری روان تحلیلگری، گرایشهای مذهبی را
نشانههای انحراف از سلامت میدانستند؛ اما از آنجا که ظهور و پیدایش علم و دانش از عهده ی نجات بشر بر نیامد، به تدریج
در عصر حاضر زمزمه بازگشت معنویت، به تمام عرصهها و ابعاد زندگی آغاز شد. البته معنویت در اینجا بیشتر به مفهوم
تلاش برای پر کردن خلا معنویت انسانی است که مشکلات ادیان تاریخی و سنتی را نداشته باشند. تحقیقات نشان داد که
اهداف، باورها و رفتارهای معنوی یا مذهبی صرفا یک بعد مجزا از فرد نیست بلکه برای بسیاری از افراد این اهداف، باورها و
رفتارها هسته شخصیت هستند. از این رو امروزه تحقیقات زیادی انجام گرفته است که نقش معنویت را در سلامت روان
گوشزد نمودهاند. به این ترتیب، رویکردهای جدید به معنویت در روانشناسی ابراز شدند و روانشناسان بسیار درباره ی آن به
ارائه دیدگاه پرداختند. برخی از رویکردهای مطرح شده درباره ی معنویت مذهبی و برخی غیرمذهبی هستند؛ اما در این میان
حداقل اثر روانی معنویت در دین اسلام، این است که فرد احساس میکند به یک منبع لایتناهی وصل است و یک قدرت
بیانتها حافظ اوست و هر چه فرد احساس کند که به این قدرت لایتناهی نزدیک میشود، قاعدتا از موهبات بیشتری برخوردار
خواهد شد.
The purpose of this article was to examine the position of the concept of spirituality in modern psychology and
modern personality and compare it with Islamic spirituality. In order to do this research, library documents were
used. Studies have shown that, until the 19th century, spirituality and religion were synonymous, and major
psychological systems, due to scholarly science in the second half of the 19th century and the first half of the
20th century, had a pessimistic view of religion, to the extent that psychotherapeutic orientation therapists had
tendencies Religion was a sign of deviation from health. But since the emergence of science and knowledge did
not come to the rescue of mankind, gradually, in the present day, the whisper of the return of "spirituality" to all
aspects of life began. Of course, spirituality here is more of an attempt to fill the vacuum of human spirituality
that does not have problems with traditional and historical religions. Research has shown that goals, beliefs, and
spiritual or religious behaviors are not merely a separate dimension of the individual, but for many, these goals,
beliefs, and behaviors are the core of the personality. Hence, many researches have been carried out today that
emphasize the role of spirituality in mental health. In this way, new approaches to spirituality were expressed in
psychology, and many psychologists began to comment on it. Some of the approaches are about religious
spirituality and some non-religious ones. But in the meantime, the least psychological effect of spirituality in
Islam is that one feels connected to a low-end source and is an endearing power to his protector, and the more
one feels that he is approaching this infinite power, he will, of course, be more blessed.
خلاصه ماشینی:
"بررسیها نشان داد تا قرن 19 معنویت و مذهب مترادف هم در نظر گرفته میشده است و نظامهای بزرگ روانشناختی به دلیل علمگرایی در نیمه دوم قرن 19 و نیمه اول قرن20، دیدگاهی بدبینانه نسبت به مذهب داشتهاند، به اندازهای که درمانگران دارای جهتگیری روان تحلیلگری، گرایشهای مذهبی را نشانههای انحراف از سلامت میدانستند؛ اما از آنجا که ظهور و پیدایش علم و دانش از عهده ی نجات بشر بر نیامد، به تدریج در عصر حاضر زمزمه بازگشت «معنویت» به تمام عرصهها و ابعاد زندگی آغاز شد.
در تحقیق ترقی خواه و همکاران (1386) نیز در مورد «مقایسه تاثیر روان درمانی گروهی با رویکرد شناختی و رویکرد معنوی بر افسردگی دانشجویان دختر دانشگاههای تهران» نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل گروه درمانی شناختی رفتاری و معنویت درمانی به طور معناداری در کاهش افسردگی دانشجویان موثر بوده استبر همین اساس، مؤلفان بسیاری از جمله میدو، ویلز و حبی (37) پیشنهاد میکنند که با وارد کردن «معنویت» و معارف الهی در شناخت ماهیت انسان، در نظر داشتن بعد روحی او و نیز در نظر گرفتن عواملی که دین برای آرامش و اطمینان قلبی مطرح میسازد، تلاشی برای دستیابی به چشماندازی گستردهتر از مفهوم روان و سلامت روانی صورت گیرد.
دربارهی اینکه معنویت چگونه در تأمین سلامت کمک میکند نظریات زیادی مطرح شده است؛ اما شایعترین تبیینها به این شرح است: معنویت موجب دادن هادی در تصمیمگیریها و فشارها میگردد، به داشتن پاسخ برای پرسشهای بزرگ و فلسفه غایت جهان کمک میکند، برای معتقدین خود حمایت اجتماعی در جنبههای انسانی و الهی تأمین میکند، مثبتنگری و خوشبینی ایجاد کرده، معنا و هدفداری در زندگی ایجاد میکند، امیدواری و انگیزش در افراد و پیروان خود ایجاد میکند، توانمندی فردی را افزایش داده، احساس تسلط داشتن، الگوی پذیرش و تحمل رنج و نیز سازگاری با استرسها و مشکلات را میافزاید."