چکیده:
دراین نوشتار فلسفهی پیدایش بنای چارطاقی از معماری دورهی ساسانی, از دیدگاه اشراقی و فلسفهی آتش و نور در حکمت
ایرانی مورد بررسی قرار میگیرد. بنایی به عنوان جایگاه عبادت منظور میگردد و اگر چه به روند معماری آن اشاره میشود اما
در اینجا به بحث وجههی نجومی آن وارد نمیشویم؛ از منظری ساختمانی را مورد مطالعه قرار میدهیم که نهایتا ما را به فرای
جنبهی فیزیکی خودء رهنمون میشود؛ یعنی از بعدی مادی به بعدی غیرمادی میرسیم. دراین راستاء ابتدا به خود بنا از نظر
معماری نگاهی انداخته و خلاصهای از معماری ادوار مختلفی از ایران باستان را که مدنظر استء بیان میکنیم. سپس به اجمال,
به فلسفهی هر آنچه که مرتبط با وجود بناست. میپردازیم.
خلاصه ماشینی:
"این آثار بجامانده که به طور خاص در زاگرس قرار دارد، از جنبههای دینی وآیینی، بسیار حائز اهمیت است؛ چرا که آنها علاوه بر مقابر بزرگان آن دوره، مکان هایی برای انجام قربانی در اعیاد مشخص نیز بوده اند.
» (پیربایار، 1376: 238) شاید تداوم سنت عبادت در فضای باز از جانب زرتشیان، بیانگر توجه ایشان به تمامی عناصر آفرینش باشد؛ چراکه در ساخت آتشکده هایشان نیز اغلب سعی کرده اند تا چهار عنصر را در کنار یکدیگر قرار دهند 2 و این اقدام ایشان را از اتهام آتش پرستی 3 مبرا میکند.
(همان: 162) شیخ در کتاب حکمه الاشراق به بزرگداشت ایرانیان نسبت به آتش اشاره میکند و مینویسد: «هرگاه اشیاء را بررسی کنی جز نور موثری نخواهی یافت؛ و چون قهر و محبت از ناحیه نوراست و حرکت وحرارت نیز معلول آن میباشد، بنابراین در قوای شوقی، اعم از شهودی و غضبی، دخیل است و وجود همه آنها به سبب حرکت به کمال میرسد.
» (به نقل از همان: 162) رمزاندیشی و استفاده از تمثیل رمزی و نیز تفسیر جهان هستی بر مبنای قاعده نور و ظلمت، یعنی اعتقاد به دو عالم مینوی ومادی (گیتی) و تعبیر از آنها به دو حوزه روشنی و تاریکی، ازخطوط اصلی حکمت نوری حکیمان فهلوی و خسروانیان است که از مبانی نظریه اشراقی سهروردی میباشند.
» (به نقل از همان: 143) نتیجه چارطاقی بنایی است نیمه باز با گنبدی برفراز چهار ستون یا دیوار که برای نیایش و انجام مراسم عبادی زرتشتیان در روندی تاریخی در دوره ساسانی شکل گرفته و فلسفهی پیدایش آن، استوار بر پایهی نیایش با حضور آتش است."